آن هنگام که برگهای خزان
زیر قدمها صدا میکنند
روزها کوتاه و
شبها بلند میشوند٬
اولین هیمههای هیزم
در بخاریها صدا میکنند
از آرامش لبریزم...
به فصلها هماهنگشدن
به رازی میماند!
شکوه نامیرایی را حسکردن
تا بدانی که هیچچیز تا ابد نمیپاید
و هیچ اتفاقی بیدلیل رخ نمیدهد!
پرواز دستهجمعی مرغابیان شاد
بر پرنیان آبی روشن
در صبح تابناک طلایی
آه ای آرزوی پاک رهایی...