آنچه در کویر زیبا میروید خیال است! این تنها درختیست که در کویر خوب زندگی میکند. میبالد و گل میافشاند، و گلهای خیال! گلهایی همچون قاصدک، آبی و سبز و کبود و عسلی، هر یک به رنگ آفریدگارش، به رنگ انسان خیالپرداز و نیز به رنگ آنچه که قاصدک بهسویش پر میکشد و بهرویش مینشیند. کویر انتهای زمین است؛ پایان سرزمین حیات. در کویر گویی به مرز عالم دیگر نزدیکیم؛ در کویر خدا حضور دارد. در کویر بیرون از دیوار خانه، پشت حصار ده دیگر هیچ نیست. صحرایی بیکرانه عدم است. خوابگاه مرگ و جولانگاه هول، راه تنها به سوی آسمان باز است. آسمان! کشور سبز آرزوها، چشمه زلال و مواج نوازش ها، امیدها و انتظار وانتظار!... سرزمین آزادی، نجات، جایگاه بودن و زیستن، آغوش خوشبختی، نزهتگه ارواح پاک، فرشتگان معصوم، میعادگاه انسانهای خوب. آسمان تفرجگاه مردم کویر است و تنها گردشگاه آزاد و آباد کویر. ماه، میعادگاه دلهای اسیر و چشمه سار زیبایی و رهایی و دوست داشتن.مهتاب کویر، بارش وحی، تابش الهام، دامان حریر الههی عشق، گسترده در زیر سرهایی در گرو دردی، انتظاری... آسمانها آبی قطرههایی شفاف لحظهها سرشار از آبی دریاهاست!...
مرداب فاصله ی چندانی با کویر نداره ... شاید وقتی انسان تموم چیزایی رو که بهش می تونه بباله از دست بده و از مرحله مردابی بگذره ؛ پاکباختگی او به جایی برسه که به کویر تبدیل بشه .
کویر! کویر شریعتی زیبا ترین کتابیه که ازش خوندم! عالیه! خیال انگیزه و بی نظیر! صفحه که باز شد تا چشمم به یه متن خورد و نه یه شعر، چهرم از هم باز شد و یه لبخند گذرا نشست به لبم! خیال کردم اینو خودت نوشتی. خیلی دوست دارم نوشته های خودت رو بخونم، شاید بقیه هم به اندازه ی من مشتاق باشن. چرا چند خطی واسمون نمی نویسی؟!
می خواهم ساعتها به روبروی خشک این کویر خیره بمانم می بینی؟ هرچه هست لخت و بی ریاست می خواهم ساعتها به روبروی خشک این کویر خیره بمانم نمیدانم چرا به یاد شریعتی افتادم
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام....
چه متنه قشنگیه....
به من سر بزن...موفق باشی ....
قربانت...
خیلی خوب مینویسی اگه از پرواز خوشت میاد سری به من بزن
سلام . امیدوارم همیشه شاد و سلامت و سرخوش باشید .اگه ممکنه برا سلامتی گل مریم من هم دعا کنید ....
خیلی وبلاگتون عالیه . تبریک می گم
قشنگ بود پری خانوم
آسمان ها آبی
قطره هایی شفاف
لحظه ها سرشار از
آبی دریاهاست ! ...
راست میگی ...
سلام
باز کویر ... و باز خیال ...
کویر همیشه برای من کششی فوق العاده داشته .
انگار که هر وقت اسمشو می شنوم یا می خونم هوس می کنم برم تو کویر و گم بشم تا با کویر یکی بشم و بمیرم .
شایدم زندگی ما یه زندگی کویریه و به همین خاطر بهش تعلق خاطر داریم .
خورشید از اون بالاها ... زمینم ازین پایین ... هی ...
یادمه یه بار برات از دل کویری نوشتم ...
و اما سیگار ... بدترین و منفورترین دوست داشتنی دنیاس .
تنها راه نجات از دامش مبتلا نشدن بهشه .
سعی کن بابا رو اذیت نکنی .
بیشتر اونایی که نمی تونن سیگارو کنار بذارن به خاطر ملامتیه که از دیگران می شنون .
اگه کسی کاری به کار سیگار کشیدن مردا نداشته باشه خودشون کم کم زده می شن و خیلی عادی نمی کشنش .
سربلند بمونی و ایرونی .
kavir tanhaye khial eshgh bazi ba khod tannhaye va baz tanhaye faryad negah sokot vay khoda ye man
سلام دوست من.مدتی نبودم.مطالب رو میخونم.عمری باشه بازم میام.شاد باشی و سربلند.
آرزومند به اوج رسیدن آرزوهایت*یاس سفید*
سلام
بازم اومدی و خوشحالم کردی .
ممنون.
مرداب فاصله ی چندانی با کویر نداره ...
شاید وقتی انسان تموم چیزایی رو که بهش می تونه بباله از دست بده و از مرحله مردابی بگذره ؛ پاکباختگی او به جایی برسه که به کویر تبدیل بشه .
مرداب ... کوبر ... حرف زیاد می شه زد ...
بازم تشکر می کنم .
سربلند بمونی ای ایرونی .
یاد همه مردان کویر به خیر!
کویر! کویر شریعتی زیبا ترین کتابیه که ازش خوندم! عالیه! خیال انگیزه و بی نظیر! صفحه که باز شد تا چشمم به یه متن خورد و نه یه شعر، چهرم از هم باز شد و یه لبخند گذرا نشست به لبم! خیال کردم اینو خودت نوشتی. خیلی دوست دارم نوشته های خودت رو بخونم، شاید بقیه هم به اندازه ی من مشتاق باشن. چرا چند خطی واسمون نمی نویسی؟!
بازم منم.مطلب بده.*یاس سفیدمhttp://yasesefid.blogsky.com
عمو به قربانت! کجایی؟!
سلام
منم مثل عمو ...
هرجا هستی سربلند و ایرونی باشی .
جوابمو ندادی ها!
خیلی قشنگ بود ...
چه دید مثبتانه ای !
سلام
کویر اون قدر بزرگ و با عظمت و با شکوه و عمیقه که هرکی از کویر نوشته سر به بیابون گذاشته !!!!!
امیدوارم از این اتفاقا برات نیفتاده باشه ...
اما از جدی گذشته بعد از نوشتن یه مطلب کویری آدم دلش نمیاد با یه مطلب دیگه اونو ببره اون پایینا ... نه ؟
خوب برای این موضوع چندتا راه حل هست .
اول : اصلا بی خیال کویر شیم و مطلبشو پاک کنیم و برگردیم سر خونه ی قبلی !
دوم : اون قدر به کویر وفادار بمونیم که وبلاگ نویسیو متوقف کنیم تا همیشه کویر در صدر بمونه .
سوم : اصلا بیایم یه وبلاگ مخصوص کویر وا کنیم و کویریاتمونو تو اون بنویسیم و ...
چهارم : بابا دلمون ترکید یه چیزی بنویس !!!!!!!
امیدوارم هیچ مشکلی برات پیش نیومده باشه و نیاد ...
سالم و سربلند بمونی و ایرونی .
می خواهم ساعتها به روبروی خشک این کویر خیره بمانم
می بینی؟
هرچه هست لخت و بی ریاست
می خواهم ساعتها به روبروی خشک این کویر خیره بمانم
نمیدانم چرا به یاد شریعتی افتادم