به سوی تو هزار آفتاب سجده میکنند
هزار ماه
و از برکت نگاه تو
چراغهای کوچه روشناند
تو نبض شاپرک
و قلب عشق
و نظم جادهها
و استقامت تمام آشیانه ی پرندگان
که در مسیر باد لانه کردهاند
و هر کبوتری برای آب
نیازمند چشم های توست
تو قلب همدمی
و لحظههای بغض عاشقان خستهای ...
که نامهای برایشان نمیرسد
و نامشان میان ازدحام واژهها گم است
و مردمی که در میان کومهها
و لای چرخدندههای این شب سیاه زیست میکنند
بیا بیا
که سوی تو
هزار آفتاب سجده میکنند
هزار ماه ...