واگویه ها

در دیده‌ی من اندرا * وز چشم من بنگر مرا * زیرا برون از دیده‌ها * منزلگهی بگزیده‌ام

واگویه ها

در دیده‌ی من اندرا * وز چشم من بنگر مرا * زیرا برون از دیده‌ها * منزلگهی بگزیده‌ام

توتم ! ...

 

هر کسی توتمی دارد ،

و توتم من " قلم " است.

و قلم توتم قبیله من است .

خدای همه قبایل ،

خدای همه عالمیان بدان سوگند می خورد .

به هر چه از آن می تراود سوگند می خورد .

به خون سیاهی که از حلقومش می چکد ، سوگند می خورد .

و من ؟

قلم خویشاوند آن من راستین من است .

عطیه روح القدس من است.

زبان دفترهای خاکستری و سبز من است .

همزاد آفرینش من ،

زاد هجرت من ،

همراه هبوط من

و انیس غربت من

و رفیق تبعید من

و مخاطب نوع چهارم من

و همدم خلوت تنهایی و عزلت من

و یادآور سرگذشت و یادآور سرشت و بازگوی سرنوشت من است .

روح من است که جسم یافته است .

" آدم بودن من " است که شیء شده است .

آن " امانت " است که به من عرضه شده است .

آه که چه سخت و سنگین است !

زمین در کشیدن بار سنگینی اش می شکند .

کوه ها به زانو می آیند و آسمان می شکافد و فرو می ریزد .

قلم ، توتم قبیله من است .

قلم ، توتم من است .

او نمی گذارد که فراموش کنم ، که فراموش شوم ،

که با شب خو کنم ، که از آفتاب نگویم ،

که دیروزم را از یاد ببرم ، که فردا را بیاد نیارم ،

که از " انتظار " چشم پوشم ،

که تسلیم شوم ،

نومید شوم ،

به خوشبختی رو کنم ،

به تسلیم خو کنم ،

که ... !

قلم ، توتم من است ، توتم ما است .

به قلمم سوگند !

به خون سیاهی که از حلقومش می چکد سوگند !

 به رشحه ی خونی که از زبانش می تراود سوگند !

به ضجه های دردی که از سینه اش برمی آید سوگند ... !

که توتم مقدسم را نمی فروشم ، نمی کشم .

گوشت و خونش را نمی خورم .

به دست زورش تسلیم نمی کنم .

به کیسه زرش نمی بخشم .

به سرانگشت تزویرش نمی سپارم .

دستم را قلم می کنم و قلمم را از دست نمی گذارم .

چشمهایم را کور می کنم ،

گوشهایم را کر می کنم ،

پاهایم را می شکنم ، انگشتانم را بند بند می برم ،

سینه ام را می شکافم ،

قلبم را می کشم ، حتی زبانم را می برم و لبم را می دوزم ...

اما قلمم را به بیگانه نمی دهم ...

قلم ، توتم من است .

بگذار بر قامت بلند و راستین و استوار قلمم به صلیبم کشند ،

به چهار میخم کوبند ،

تا او که استوانه حیاتم بوده است ، صلیبب مرگم شود .

شاهد رسالتم گردد ، گواه شهادتم باشد .

تا خدا ببیند که به نامجوئی ، بر قلمم بالا نرفته ام ،

تا خلق بداند که به کامجوئی

بر سفره ی گوشت حرام توتمم ننشسته ام ،

تا زور بداند ، زر بداند و تزویر بداند

که امانت خدا را ، فرعونیان نمی توانند از من گرفت .

ودیعه عشق را قارونیان نمی توانند از من خرید .

و یادگار رسالت را بلعمیان نمی توانند از من ربود ...

هر کسی را ، هر قبیله ای را توتمی است .

توتم من ، توتم قبیله ی من قلم است .

قلم زبان خدا است .

قلم امانت آدم است .

قلم ودیعه عشق است .

هر کسی را توتمی است .

و قلم ، توتم من است .

و قلم ، توتم ما است .

                                                                                                                  دکتر شریعتی

                                                                                                         دفترهای سبز * کویریات*

نظرات 9 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:59 ب.ظ

سلام
وبلاگت خیلی باهاله , ما را خوشحال کن و به وبلاگ ما سر بزن.
من میخواهم شما را با طریقه ی کاملا واقعی کسب درآمد از اینترنت از طریق قرار دادن تبلیغات در وبلاگ آشنا کنم .
قبلش بزار بگم که این مثل گلد کوئست و گرین هرس و این چرت و پرتا نیست و کاملا واقعی است و من خودم پول گرفتم و خرجش هم کردم.
من با سایت های زیادی کله زدم و هیچ سایتی را به خوبی این سایت ندیدم.واقعا عالیست.فرد پیروز کسی است که از تجربیات دیگران استفاده کند.از تجربه من استفاده کن.
خوب اگه میخوای بدونی بیا به لینک زیر:
http://downloadestan.ir/download/article70.html

این کسب درآمد کاملا تضمینی است و این سایت کاملا با سایت های دیگر فرق دارد و واقعا آدم منصفی است و من خودم تا الان در 3 ماه اخیر 65 هزار تومان از این راه وارد حساب بانکی ملی خودم کرده ام.شک نکنید.ضمنا سایت ما به ازای عضویت شما و تکمیل عضویت در این سایت تبلیغاتی ,آموزش بینهایت کردن کارت اینترنت ( که کاملا واقعی است و مثلا میتوانید با یک کارت 2 ساعته 3 ماه اینترنت بروید تا اعتبار 3 ماهه اش تمام شود) را به ایمیلتان ارسال میکند.
اگر در این سایت روزی فقط بازدید کنند گان شما 100 کلیک هم بکنند روزی 5000 تومان به دست می آورید که در ماه 150000 تومان میشود.

نکته : اگر برای عضویت شماره حساب ندارید فعلا شماره حساب سوری بنویسید و بعدا که حساب بازکردید از قسمت ویرایش اطلاعات شماره حساب اصلی خود را تصحیح کنید.(خیلی از اعضا به این دلیل از ادامه ثبت نام انصراف میدهند و ضرر میکندد)

نکته مهم برای دریافت اینترنت رایگان:

حتما باید پس از عضویت در سایت کد تبلیغات متنی یا گرافیکی (که پس از وارد شدن به اکانتتان در قسمت تبلیغات گرافیکی یا متنی به دست می آورید) از طریق قسمت ویرایش قالب در بلاگفا در وبلاگتان قرار دهید و ظرف حداکثر 2 روز پس از عضویت , خودتان یک کلیک روی تبلیغتان کنید تا عضویت شما کامل شود و گرنه شما هیچ هدیه و درآمدی نخواهید داشت و شما از سیستم پاک میشوید.

بسیاری از اعضا این نکته را رعایت نکردند و اینترنت رایگان دریافت نکردند پس شما دقت کنید تا بعدا گلایه نکنید.
اگر نیاز به راهنمایی دارید با ایمیل زیر مکاتبه کنید:
majidas2006@gmail.com


http://www.kingofdownload.mihanblog.com سلطان دانلود

دری به سوی نگاه پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:31 ق.ظ

سلام پریدخت عزیز
حیف از شریعتی که چقدر زود رفت

مسیح پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:58 ب.ظ

سلام پریدخت عزیز

:)

زهی معرفت
آفرین علاقه
مرحبا هوش و حواس

:)

هر سال سالگرد استاد که می شه خوشحال می شم
چون
پریدخت عزیز هیچ وقت فراموش نمی کنه مناسبتشو
و چه انتخاب به جایی
خیلی وقتا
برای این که حد اقل به یه جاهایی از این حرفا عمل کرده باشم
سعی می کنم هیچی ننویسم
حد اقل توی وب

ممنون ...

سربلند بمونی و ایرونی

وحید جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:45 ب.ظ http://www.naghmeyesokot.blogfa.com

سلام.
تو این چند روزه داشتم به این فکر می کردم که چرا من اینقدر با شریعتی احساس نزدیکی می کنم و نهایتا به این نتیجه رسیدم که جدای دوست داشتن آنچه که می گه زمانی باهاش آشنا شدم که واسه من خیلی تاپیر گذار بود و اون دوره نوجوانی و دوره دبیرستان من بود. شده بودم به معنی واقعی: خوره و چه ساعتهای زیبایی برایم ساخت این استاد بزرگوار. موقع کنکور که بود یادمه که کاردکس کتابخونه مدرسه که مخصوص نوشتن کتابهای به امانت گرفته شده بود پر از کتابهای شریعتی شد که کتابدار مدرسه با مهربونی پیشنهاد داد که آخه پسر جان تو کنکور داری نمی خوای یه کم درس بخونی؟ از این چیزا که تو کنکور نمی دن! و من الان چقدر خوشحالم که به حرف پر از مهرش گوش ندادم و همون موندم که بودم. یادش بخیر که با پدر مادر ما متهمیم اشک ریختم و بعد از شنیدن نوارش بود که دیدم صدای دکتر رو هم درست تصور کرده بودم و اون احساس عشق به موضوع مطرح شده و اشتیاق برای تفهیم امری که با قلب بهش ایمان داشت رو کامل از لابه لای کتاب درک می کردم. روزهای خوشی بود لحظه های عمیق آشنایی برام تکرار نشدنی است.

یاسر شنبه 1 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:21 ب.ظ http://asemooni.blogsky.com

سلام
به به....................
چه عجب. بالاخره نوشتی بعد از اینهمه وقت؟؟؟
بابا دلمون که کید از بس اومدیم و ننوشته بودی.

راستش من اطلاعات زیادی از دکتر شریعتی ندارم. اما از ظاهر حرفها و نوشته هایی که بصورت جزئی شنیدم یا خوندم بر میاد که آدم اهل دلی بوده.

امیدوارم سرزنشم نکنی.

به هر صورت همونطور که میدونی الان اوضاع مناسبی در مملکت نداریم. همه چیز کثیف به نظز می رسه. کلی دلم پره. کلی حرف دارم. کاشکی میشد همش رو برات بنویسم. اما اینجا نمیشه.

هوامو داشته باش

آخرین ترانه ی باران شنبه 1 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:14 ب.ظ http://tabar.blogsky.com

پریدخت نازنین بادرودی گرم......

امیدوارم خوب خوب باشی..

علی شریعتی یک آخوند وملای کلاش بی ریاکاربود

او با پرده خوانی وکلی گویی هیچ گاه وارد بحث وگفتگوی نظری درباره تئوریهای ادعایی اش نشد

مثلا درمورد تئوری انتظار این دغل کار بدون اینکه به ریشه ها وعلل پیدایی این تئوری وسازندگان این افسانه مانند ملاباقر مجلسی بپردازد فقط این گونه شعارداد که انتظار مذهب اعتراض است!!
همین نوشته بالا کلی دروغ درآنست مثلا این نوشته خای همه قبائل !! خدای همه عالمیان بدان سوگند می خورند!

ولی همین منبعی که این توهم گرا بدان اشاره می کند می گودید شعرا را گمراهان پیروی می کنند!

شاید علی شیعتی استعداد خودرا درشعر وترانه سرایی مذهبی امتحان می کرد....... موفق میشد

ولی او یک شارلاطان بیشتر نبود که آخوند هارابه خوب وبد متوسط تقسیم می کرد واین درصورتیست که اینها همه یک کاست هستند.....
اویک شیاد دروغگو بود که تاریخ بهترین قضاوت را د ربا ره او خواهد کرد......

تندرست وموفق وبهروز باشی

آخرین ترانه ی باران چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 07:32 ب.ظ http://tabar.blogsky.com

پری دخت نازنین بادرودی گرم......

امیدوارم خوب خوب باشی عزیز دل

ولی من چکنم که هیچ توتمی ندارم؟
شاید چنین درست بود که :: هرکس می تواند توتمی داشته باشد......
بهرروی قبل از هرمسئله اگر رنجش خاطری از من به دل گرفتی مرا ببخش که هر قصدم دل آزاری شما نبود
دکترعلی شریعتی ( جامعه شاس شیعه) به همه مسائل از دید جامعه شناسی آنهم جامعه مذهب زده نگاه می کرد و تلاش مینمود باورهایش را درجامعه شناسی ازمنظر دینی تئوریزه نماید........ من دراینجا قصدندارم باورهای متناقص ایشان راباز کنم فقط به یک نکته اشاره کنم وبس
دموکراسی و سوسیالیسم هردو درزمره دست آوردهای مهم فکری بشر به شمار می ایند و ایشان با هردوی این توریها ضدیتی کور داشت و مخالف آنها بود واین درحالی بود که نمی توانست آنها را نفی نماید ودراینجا و آنجا نصفه نیمه به تعریف ایندو بگونه ای غیرمستقیم می پرداخت
نگاهی دقیف به دوکتاب امت وامامت و تشیع صفوی و علوی بهترین دلیل این مدعاست.
دوست عزیزم امیدوارم روزی تابوی فرهنگ نقد برداشته شود و همه مابتوانیم تمامی دست آورد های فکری بشر را به نقد بکشیم.......
همیشه بیادت هستم و ....... از یادت نمی کاهم

تندرست وموفق وبهروز باشی دوست خوب من
دوستدار همیشگی شما....

علی پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:33 ق.ظ http://daribesoooynegah.blogfa.com/

سلام پردخت عزیز
روز زن هر چقدر سعی کردم بیام وبلاگت ولی مگر با سرعت 21 کیلوبایت روز زن مگه باز میشد
به هر حال امروز وقت شد اومدم روز زن رو بهت تبریک بگم

رضا سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 06:41 ب.ظ http://rezasoltany.blogfa.com

کاش اینطور بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد