واگویه ها

در دیده‌ی من اندرا * وز چشم من بنگر مرا * زیرا برون از دیده‌ها * منزلگهی بگزیده‌ام

واگویه ها

در دیده‌ی من اندرا * وز چشم من بنگر مرا * زیرا برون از دیده‌ها * منزلگهی بگزیده‌ام

حرف ها ! ...


امروز و امشب را دستم به قلم نمی‌رود، پنجه‌هایم بحال خود نیستند؛ به فرمان نیستند؛ بیهوده می کوشم آرامشان کنم، رامشان کنم، یکباره چنان غافلگیر شده‌اند که هنوز گیجند، هنوز گیجم! کلمات چنان شتابزده و سراسیمه در فضای خیالم چرخ می‌زنند، شنا می‌کنند و به رقص آمده‌اند که هیچکدامشان دُم به دست نمی‌دهند. از دیروز صبح که پرهیبی از خواب بیدارم کرد هنوز زمام خویش را بدست نگرفته‌ام. حالا می‌فهمم چرا شمس تبریزی عمری بیتابی می‌کرد و یک جمله حرف نتوانست بزند، یک بیت شعر نتوانست بسراید. نمی‌شود، برای نوشتن و گفتن و سرودن باید در سطح مولوی ماند، اگر به مرز شمس تبریزی قدم گذاشتی دیگر در اختیار خود نیستی، آنجا جای رقصیدن‌های رقت‌بار است و دست افشانی‌های دردناک و مستانه٬ جای نشستن و گفتن نیست.و من اکنون به نقطه‌ای در خیالم خیره شده‌ام و چشمانم، همچون چشمان یک دیوانه‌ی خاموش، در بهتی مرموز، از دیدن باز مانده و از حرکت باز ایستاده و پلک زدن را از یاد بره است.تا حال حرف زدن زبان را می‌شنیدم، حرف زدن قلم را می‌خواندم، حرف زدن اندیشیدن را، حرف زدن خیال را و حرف زدن تپش‌های دل را، حرف زدن بیتابی‌های دردناک روح را، حرف زدن نبض را در آن هنگام که صدایش از خشم در شقیقه‌ها می‌کوبد و نیز حرف زدن سکوت را می‌فهمیدم، ببین که چند زبان می‌دانم!
حرف‌هایی ست که باید زد اما نه به کسی، حرف‌های بی مخاطب، و حرف‌هایی که باید به کسی زد اما نباید بشنود. سخن از حرف‌هایی است به کسی، به مخاطبی، حرف‌هایی که جز با او نمی‌توان گفت، جز با او نباید گفت، اما او نباید بداند، نباید بشنود. حرف‌هایی که مخاطب نیز نامحرم است!!!...

                                                                                                      
                                                                                                 "  هبوط در کویر - دکتر شریعتی "

نظرات 21 + ارسال نظر
علی جمعه 29 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 12:07 ب.ظ http://iranwama.blogsky.com

و حرفهایی که دیگر در دسترس اندیشه هم نیست.اوج میگیرند و بی وزن میشوند و تنها در فضای خیال میپرند ... گویی (( پرندگان موهومی اند در عدم پرواز میکنند))....

وبلاگ شیشه ای جمعه 29 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 12:12 ب.ظ http://glassweblog.blogsky.com

گود بای پارتیه شیشه ای !
تو رو به جان عزیز ترین کس زندگیت منو حلال کن ........

بهنام جمعه 29 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 01:20 ب.ظ

مسیح جمعه 29 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 01:45 ب.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام

زیباترین شعرا رو می شه تو اندیشه هاش کشف کرد
او یه استاد تحصیل کرده و روشنفکر عـــــادی بود ...
یادش گرامی

... میون یه دشت لخت ...

سربلند بمونی و ایرونی

سید جمعه 29 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 01:51 ب.ظ http://www.parnyan.blogsky.com

سلام
خوبه .
یه سرم به ما بزن .

صدر شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 07:07 ق.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلام !
قدرت قلم ......
قدرت بیان ......
قدرت فکر کردن و هزاران هزار قدرت دیگه !
عالی بود !
موفق باشی
صدر

افکار همایونی شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 12:23 ب.ظ http://hgd.persianblog.com

آتش شب را بجویم

دامن صحرا بگیرم

من

تک وتنها بگویم

میناآلبالو شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 06:42 ب.ظ http://www.mina-albalooo.blogsky.com

سلام

نمی دونم چند هزار سال بود که به اینجا نیومده بودم

و نمی دونم که چطور شد که اینطور شد!!!

ولی می دونم که باز بر می گردم.

مث اینکه خیلی چیزا رو از دست دادم.

برم بخونم.

خداحافظ

حسین شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:34 ب.ظ http://sokot.blogsky.com

سلام خانمی
آره خیلی حرفها هست که مخاطب اون یک نامحرم.
نامحرمی که از جنس احساسا تو است نه از جنس نگاه تو . ولی این نامحرم میتونه در درون ماجا خوش کنه . ولی باز هم نامحرمه .

تا ابد ...

صنم یکشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 01:49 ب.ظ http://ahd.blogsky.com

بزرگ استادی بود که جهان نظیرش را اندک دیده است .... روحش همواره شاد و باشد که پیرو راه و روش زیبا بینانه اش باشیم ......

مینا آلبالو چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 01:54 ب.ظ

سلام

منم ممنونم که سر زدین:دی

بازم بیاین

هامون چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 02:46 ب.ظ http://shouka.blogsky.com

هر کسی از ظن خود شد یار « او»...نه؟

مسیح پنج‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 12:43 ق.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام

خوب مثل اینکه هنوز دلت نیومده آپدیت کنی
حق داری
این نوشته خیلی قشنگه و نمی شه به سادگی ازش گذشت
نوشته ای که به یاد استاد عادی نوشته شده

در مورد کویر و مرداب پرسیده بودی
راستشو بخوای کمی شیطنت کردم که اون کامنتو گذاشتم
می خواستم ببینم چی می گی
ولی خوب
تو یه سوال خیلی سخت ازم پرسیدی

خواستم تو پست جدیدم به سوالت پاسخ بدم
یه چیزایی نوشتم
اما کم آوردم
امیدوارم بعدا بتونم در مورد رابطه ی کویر و مرداب تو ذهن عادی مسیح برات توضیح بیشتری بدم

ولی خوب همون چند خطم شاید بتونه در شناخت یه روان پرشان و عادی بهت کمک کنه ...

سربلند بمونی و ایرونی

mehdi پنج‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 12:45 ب.ظ http://www.gharibaneh.blogsky.com

دنیا جمعه 5 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 08:58 ق.ظ http://donyayeman.blogsky.com

سلام.خوبی عزیزم.

[ بدون نام ] یکشنبه 7 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 12:59 ق.ظ

وبلاگ

:. نقش فکارین من و توست .:

در دنیای مجاز

افکار همایونی یکشنبه 7 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 01:01 ق.ظ http://hgd.persianblog.com

وبلاگ

:. آنچه بود و هر چه هست .:

در دنیای مجاز

آنوشا دوشنبه 8 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 01:48 ب.ظ http://technolove.persianblog.com

سلام حرفهای قسنگی ست اما کس چه می فهمد ؟ می دونی ؟ هر دلی دیگه دل نیست ! ...

مهستا دوشنبه 8 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 10:05 ب.ظ http://mahasta.blogsky.com

مخاطب نیز نامحرم است

مسیح سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 11:31 ب.ظ http://aaddee.blogsky.com

خدایا !!

این فصل امتحانا کی تموم می شه ؟؟

سلام

سربلند باشی

یاس جمعه 12 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 08:13 ب.ظ http://lovelyrose.blogsky.com

سلام پری جون ...
روحش شاد ....
خیلی قشنگ بود ...
تنها اون بود که حرفهایی که در دوران خودش نمیشد زد گفت و شهید شد .....
او را کشتند به جرم اینکه حرف میزد ..
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد