من از همه نعمت های این جهان ، آنچه را برگزیده ام و دوست می دارم تنهـایــی ست : این نگهبان سکوت شمع جمعیت تنهـایــی راهب معبد خاموشی ها حاجب درگه نومیدی سالک راه فراموشی ها چشم به راه پیامی ، پیکی گرمی بازوی مهری نیست خفته در سردی آغوش پر آرامش یأس که نه بیدار شود از نفس گرم امید سر نهاده است به بالین شبی که فریبش ندهد عشوه ی خونین سحر . ای پرستو ، برگرد ! « ای پرستو که پیام آور فروردینی » بگریز از من ، از من بگریز ! باغ پژمرده ی پامال زمستان ها چشم به راه بهاری نیست گرد آشوبگر خلوت این صحرا گردبادی ست سیه ، گرد سواری نیست ... هنوز هم همانم ، همان نگهبان و همان شمع ، همان راهب و حاجب و سالک که بودم ، پیغمبر می گفت : من از دنیای شما عطر را و زن را و نماز را دوست می دارم ، اما من تنهـایــی را برگزیده ام که اگر این صومعه ی پاک و پناهگاه مأنوس نبود ، مرا این دنیا که در و دیوار و همه ساکنانش با من بیگانه اند ، دشمن اند ، می کشت . تعجب می کردی که آدمی چون من چگونه با این گرمی و گستاخی با مردم درمی آمیزد ، به میان جمع می رود ، در همه غرق می شود ، هر کسی را تحمل می کند ، این همه آدم های جور واجور هر کدام خود را با او جور می یابند ! می دانی با چه پشتگرمی تا قلب این دریای جمعیت می رفتم و در دیگران غرق می شدم ؟ هر کسی را و هر چیزی را تحمل می کردم ؟ من در پشت سر ، برج و باروی استوار و نفوذناپذیر تنهـایــی را داشتم ؛ که هر گاه ، دیگران برایم تحمل ناپذیر می شدند و هرگاه زندگی می خواست گریبان را به چنگ آورد ، به درون این معبد پناه می برم و درها را می بستم ، راحت ! ماه اگر حلقه به در می کوفت جوابش می کردم ! ... بزرگترین هنر من و قدرت من و ثروت من همین - فن زیستن در خویش - بود . خانه ی من همین بود . بیهوده نبود که یافتن من ، به قول دوستان ، کشفی بود و به تصحیح نبوغ آمیز « م » اختراعی ! چه تصحیح عجیبی ! واقعآ نابغه است ...
پریدخت نازنین بادرودفراوان...تنهائی زمانهائی می تواند یک خلوتگاه باشد برای آرامش روحی و جسمی ما .... درتنهائی می توان درخود فرورفت ..میتوان جوانه زد..می توان شکفت ولی یادمان نرود که تنهائی یاید یک تمرین برای پیوستن به جمع باشد وگرنه ماندن در تنهائی و بی تحرکی داستان همان برکه آب است وخورشید... تندرستی و شادکامی ات را آرزومندم..
سلام پری جونم . میگم ها ٬ الکی نیست که بهش میگن : دکتر شریعتی چون من اصلا چیزی نفهمیدم . فعلا شما ی سری به من بزن چون : آپدیت شد . من هم قول میدهم دوباره بیام و سر صبر نظر بدهم . باشه دختر خوب !
انسان در تحلیل نهائی تنهاست. در حالیکه مسایل رهائی او به انسان اجتمائی تعلق دارد. پس مبارزه خود آگاه انسان علیه از خود بیگانگی را تاکید میکند. در خاتمه وقتی که دلتنگ میشم همراه تنهائی میروم شاد شاد
بلکه هر بار میام همون فکریو که گفتی می کنم و کلی می ترسم !!!
خداییش ترس هم داره ... نداره ؟؟!!!
تو محیط وبلاگت که فضا بیشتره و اونا تک تک میان منظرش جالبه
ولی اینجا چون جاشون تنگه و همگی با هم این ور اون ور می رن و خیلیم فذض و سریعن واسه موجودات ترسو و عادی ای مثل مسیح وسیله ای برای آب کردن چربیهای اضافی می تونن باشنن !!!
سلام دوست گرامی ... انجمن وبلاگ نویسان ایران به صورت جدی شروع به کار کرده است ... خوشحال می شویم شما هم عضو این انجمن شده تا از نظرات و پیشنهادات و مقالات شما استفاده ی لازم را ببریم .. امیدست بتوانیم ما هم شما را مورد حمایت قرار دهیم ... پس منتظر حضورتان هستیم ... خدانگهدار
وبلاگ بسیار زیبای داری امیدوارم در زندگی هم همیشه موفق باشی
پریدخت نازنین بادرودفراوان...تنهائی زمانهائی می تواند یک خلوتگاه باشد برای آرامش روحی و جسمی ما ....
درتنهائی می توان درخود فرورفت ..میتوان جوانه زد..می توان شکفت ولی یادمان نرود که تنهائی یاید یک تمرین برای پیوستن به جمع باشد وگرنه ماندن در تنهائی و بی تحرکی داستان همان برکه آب است وخورشید...
تندرستی و شادکامی ات را آرزومندم..
تنهایی...
سلام ...تا حالا من اول شدم ؟؟؟ ممنون که سر زدی ....نظر خاصی ندارم ....فعلا که خیلی خستم ...دلم نیومد جواب کامنت قشنگتو ندم /یا علی ..یاسین
سلام
یادش گرامی ...
به به به
می بینم که بازم وبلاگ واگویه ها با واگویه ای از کویریات به آسمان پاک و بی کران کویر پهلو زده ...
خودت که می دونی این طور مواقع مسیح چی می گه :
میون یه دشت لخت ...
...
برمی گردم
سربلند باشی
بازم سلام
بازم به به به
بازم می بینم که چه تفاهمی !!!
بازم برمی گردم ...
سربلند بمونی
سلام پری جونم . میگم ها ٬ الکی نیست که بهش میگن : دکتر شریعتی چون من اصلا چیزی نفهمیدم . فعلا شما ی سری به من بزن چون : آپدیت شد .
من هم قول میدهم دوباره بیام و سر صبر نظر بدهم . باشه دختر خوب !
انسان در تحلیل نهائی تنهاست. در حالیکه مسایل رهائی او به
انسان اجتمائی تعلق دارد. پس مبارزه خود آگاه انسان علیه
از خود بیگانگی را تاکید میکند.
در خاتمه وقتی که دلتنگ میشم همراه تنهائی میروم
شاد شاد
سلام پری جونم/
چه زیبا قلم زد این مغز متفکر. این بزرگمرد عرصه عشق و خرد!.
و چه دلنشین برگزید این ذوق فرهیخته . باز هم با سپاس.
و در پایان :« درد انسان تنهایی است و عشق»
پاینده باشید
زیباترین و باشکوه ترین لحظات، لحظات تنهایی است...
دعوت می کنم پست:
http://autumn.blogfa.com/post-41.aspx
بخونی...
وبلاگ به روزه ...تشریف می آوری ...یا علی ..یاسین م
و واقعا نعمت خفنیست که آدم با خودش تنها باشه
سلام و خسته نباشی متن خوبی بود و بلاگ زیبایی داری
اهل تبادل لینک ولوگو هستی ؟؟خبر بده
وبلگ دوباره به روزه ..بر خلاف آپ های قبلی ، خستگی را از تنت بیرون میاره ... یا علی ..یاسین م
سلام
خوبی پریدخت جان؟ من شرمندهام برای تاخیرم. انتخاب معرکهای کردی از نوشتههای دکتر.
پیروز باشی.
بازم ممنون از کامنت و سرزدنت ... آپ نمی کنی ؟؟؟ یاسین م
سلام...کمی سکوت و دیگر هیچ....
به منم سر بزنین.ممنون
سلام
واااااااااااااااای پری
واقعا خورشید کویر این طوریه ؟؟؟؟!!!
راستشو بخوای اولش که اینا رو دیدم حسابی جا خوردم و ترسیدم
خوب
از یه موجود عادی بیش از این نمی شه توقع داشت
...
راستی در مورد تنهایی دکتر نوشتی
اینم ببینی بد نیست :
http://www.shariati.com/tanha.html
...
سربلند بمونی و ایرونی
سلام پری جونم/
چه خوشگله اینا/ مثل دل پری پر نو ر و گرم و خواستنی.
پاینده باشی و سرفراز مهربونم
پریدخت عزیز سلام . حالت چطوره؟ مطلب جالبی بود. خیلی قشنگ بود :). راستی این خورشید خانوم ها که تو صفحه ی نظرات گداشتی جدیدن نه؟مبارکه . :)
سلام پریدخت
خوبی عزیز
ممنونم که به من سرمیزنی
خودت بهتر میدونی چقدر گرفتارم
پس منو ببخش که بی معرفتی میکنم
امیدوارم شاد باشی
سلام ای عزیز مهربون
درست می گی
مثل همیشه
مسیح فقط می تونه عذر خواهی کنه
و سعی کنه که دیگه اشتباهاتشو تکرار نکنه
...
می دونی ؟
بعضی وقتا خودمونم کمی مقصریم
وقتی که حرفامونو با یه نفر در میون می ذاریم و اونو امین خودمون می دونیم ، باید بپذیریم که ممکنه اونم خودشو خودمونی حس کنه و ...
در هر حال بازم ازت عذر می خوام
سربلند بمونی و ایرونی
سلام
نه تنها دفعه ی اولی که اومدم
بلکه هر بار میام همون فکریو که گفتی می کنم و کلی می ترسم !!!
خداییش ترس هم داره ... نداره ؟؟!!!
تو محیط وبلاگت که فضا بیشتره و اونا تک تک میان منظرش جالبه
ولی اینجا چون جاشون تنگه و همگی با هم این ور اون ور می رن و خیلیم فذض و سریعن واسه موجودات ترسو و عادی ای مثل مسیح وسیله ای برای آب کردن چربیهای اضافی می تونن باشنن !!!
....
سربلند باشی
سلام دوست گرامی ... انجمن وبلاگ نویسان ایران به صورت جدی شروع به کار کرده است ... خوشحال می شویم شما هم عضو این انجمن شده تا از نظرات و پیشنهادات و مقالات شما استفاده ی لازم را ببریم .. امیدست بتوانیم ما هم شما را مورد حمایت قرار دهیم ... پس منتظر حضورتان هستیم ... خدانگهدار
به روزم .....یاسین
خوبی پری جونم؟
به روز نمیکنید بانو؟؟
سلام دوست جون جونی
منم برگشتم
توی فیلتر بودم
دلم برات تنگ شده بود
برم مطلبتو بخونم
خوش باشی
سلام
دلم برای اینجا خیلی تنگ شده بود
این نوشتت هم خیلی قشنگ بود.
بازم سر میزنم.
خداحافظ