واگویه ها

در دیده‌ی من اندرا * وز چشم من بنگر مرا * زیرا برون از دیده‌ها * منزلگهی بگزیده‌ام

واگویه ها

در دیده‌ی من اندرا * وز چشم من بنگر مرا * زیرا برون از دیده‌ها * منزلگهی بگزیده‌ام

خدایم ! ...

ذهنم پریشان است و
افکارم شوریده اند
محبوب این قلب آرزومند
ندای تو را می شنوم
که مرا به سکوت درون می خواند
.
اما زندگی با تمام نگرانی ها و تشویش هایش
مرا از این لذت دور نگاه می دارد
.
متبرکم کن
تا همه چیز را به تو بسپارم
.
آنگاه شتابان به دیدارت بیایم
و با قلب خویش
درگاهت را بوسه باران کنم
.
آه !
چه دیدار زیبا و خلسه آوری ! ...

نظرات 12 + ارسال نظر
نسترن شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 08:16 ب.ظ http://nastaran59.blogsky.com

منم اول !

مسیح شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 10:04 ب.ظ

سلام

":":":":":":":":":":

...

شباهنگ* شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:02 ب.ظ http://hamnafas.blogsky.com

سلام
چه زمزمه عاشقونه قشنگی داشتی. خوش به حالت. کاش این خاسه به من هم دست میداد تا از بغض سیاهی که تمام وجودمو گرفته راحت شم. دوباره برم به آغوش مهربونش و باهاش زمزمه کنم. درد دل کنم....
ای حضور مقدس خاموش، ای پاسخ تمامی پرسشها، ای سرچشمه زلال بودن، مرا در ضیافت عشقت پذیرا باش و با آرامش کبریایی ات دریاب. مرا بخواه و نگذار هیچ یک از عشقهای گذشته، مرا از آمدن به سویت باز دارد.بذر یاس و وابستگی را از وجودم بیرون کن تا تنها دلبسته دامان نیلوفرینی باشم که جز در تو نمی توان یافت
پاینده باشید و در پناه حضرت دوست

[ بدون نام ] شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:03 ب.ظ

با عرض پوزش. اصلاح میکنم
** خلسه

مسیح یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:11 ق.ظ http://aaddee.blogsky.com


بازم سلام

مسیح شرمنده و نادم و پشیمونه که بالاخره نتونست برای اون پست قبلیت کامنت بذار
اون زنبیل پاره رو هم دیگه بنداز دور
آخه اینجا یکی دیگه شو گذاشتم
نوبتشم دوم بوده
البته می شد که اول هم بشه ها
ولی خوب
هم پارتی نداشتم
و هم این کامپیوتر ... و ... هی هنگ کرد و هی نتونستم اول بشم !!!

...

و اما :

ذهنت پریشونه ؟
افکارت شوریدس ؟

پس دقیقا وقتشه که بشنوی
آخه تازه آماده شدی برای شنیدن ندای محبوب
حالا حالا چیزای زیادی هست که می تونی بشنوی

سکوت درونت
جز با شوریدگی فکر و پریشونی ذهنت
دست یافتنی نیست
اگه زندگی
نگرانی و تشویشهاشو به رایگان و با سخاوتمندی در اختیارت نمی ذاشت
اونوقت باید گلایه می کردی

زندگی جز مدرسه ی آمادگی عشق نیست
تو این مکتبخونه ی کهنه و پوسیده
که هر لحظه رنگی نو به خودش می گیره
آرامش عین غبن و رفوزگیه
و لذت سکوت درونی
تنها با لمس نگرانی و تشویش دمادم درک می شه

تو متبرکی
چون چیزی که تو دست او باشه حتما متبرکه
در واقع نیازی نیست که همه چیزو به او بسپاری
چون همه چیز در دست او هست
همون طور که همیشه بوده
و همیشه هم خواهد بود

فقط گاهی
ما تو دستاش وول می خوریم و
حواسمونو جمع می کنیم
اون وقته که
ذهنمون آرومه و فکرمون نشوریده !!! ولی
در واقع دلمون پوسیده

آرامش گورستانی
مثل معصومیت کودکانه می مونه
هیچ کس تو پر قو نمی تونه
اون طور که شایسته ی دلداره
به یادش باشه

تو تلاطم دریاهای توفنده
و بادهای کوبنده
و تو فشار مشکلاته
که لذت آرامش و سکوت درونی احساس می شه

و اون موقعه که
نیازی نیست برای دیدن محبوب شتابی داشته باشی
چون اون موقعه که
محبوب خودش شتابان به دیدارت میاد
و اون موقعه که
تموم قلبتو غرق در بوسه و شراب ناب عشق می کنه و
با خودش می گه

آه !

چه دیدار زیبا و خلسه آوری ... !

...

سربلند بمونی و ایرونی


سهیک*** یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:16 ب.ظ http://www.tabar.blogsky.com

دوست گرامی با درودفراوان...بازکن....بازباز...پنجره فکرت را رو به دیوار واقاقی..روبه سوی دریا.....روبه رنگ خورشید..وقت و هنگام غروب...رو به یک جنگل باران خورده...هرچه خواهی آنجاست....وه چه بی تابم من...وه چه کمیابی تو......هیچ کس نیست در آن بالاها ....من و تو تنهائیم
ودراین تنهائی پی هم میگردیم...تودرآن خلوت دلکش...من در این گوشه دنج....................................درلابلای دفترهای یادمانهای خوش خودرایجوئیم...پیداخواهیم کرد...
همیشه تندرست وایستاباشی..

یاسین دوشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:19 ب.ظ

از نگاهت فراریم ولی به کجا نتوان؟؟؟ فراری که به حقیقت نتوان نامیدش و سرابی بیش نیست .........

هیچکس سه‌شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:22 ق.ظ http://www.hichkas2020.blogsky.com

سلام
مرسی از رد دست قشنگت.... سکوت سرشار از سخنان ناگفته است

یاسین سه‌شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:44 ق.ظ

ســــــــــــکـــــــــــــــوت

مسیح سه‌شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 07:10 ب.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام

کاش وقتی کامنت می ذاشتیم آی پی مون تو بلاگسکای ثبت نمی شد تا می تونستیم جای همه نظر بدیم

...

سربلند باشیم

یاسین چهارشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:22 ق.ظ

ممنون ..........

دری به سوی نگاه پنج‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:21 ب.ظ

نوشته های شما زیاد جالب نیست
اگه می خواهی شعر گفتن را یاد بگیری منتظر جواب شما در همین جا هستم
با سپاس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد