سلام . چه عجب ی بار هم من اول شدم ٬ آخیش چه حالی داره ها ! شعر امروزت خیلی به حال و هوای این روزهای من همخونی داره آخه میدونی من ....... ی چیز دیگه : اگه میشه شاعر این شعرها رو هم معرفی کن تا ما هم بریم و دست به دامن شون بشیم ٬ مخصوصا شاعر این شعر آخری رو . لبخند - ناز - شیطنت - چشمان زیبا و ..... قصه ی من است . ( پیش خودمون بمونه ها ) .
سلام... زیبا بود خوشحال میشم اگه همدیگرو لینک کنیم در از طریق وبلاگ سرزمین اسرار وبلاگتون رو پیدا کردم به کلبه کوچیک من هم سری بزنید موفق باشی بازم سلام...
سخاوت
دوشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1384 ساعت 12:13 ب.ظ
سلام پریدخت با عرض معذرت اگر ممکنه به سوالهای من جواب بدهید. ۱-شما ازدواج کردید؟؟ ۲- رشته تحصیلتون چیه؟؟ ۳- و اگر ازدواج کردید چند فرزند دارید؟؟ اگر ممکنه حتما جواب سوالم را بدهید چون برام خیلی مهمه........ ممنون سر بلند باشی...
O-: سلام سخاوت جان اگه وب نداری حداقل آدرس ایملت رو میذاشتی تا بتونم به سوالات پاسخ بدم . راستی ! شما این اطلاعات رو واسه سرشماری سال ۱۳۸۴ می خواین دیگه ؟!
سلام به پری مهربون سرای آرامش! وای که چه احساس خوبی بهم دست داد با خوندن این متن دلنشین.تازه با یه مهارت خاصی این عکسو انتخاب کردی!!! فوق العادست. هر دم دلم به خاطره ایت سفر کند اینگونه اندرون دلم شاد میشود. در ضمن: قصه تو همش نجابت و مهربونیو و آرامشه. پاینده باشید و در پناه حضرت دوست. .
[ بدون نام ]
سهشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1384 ساعت 06:11 ب.ظ
بادرود زندگی با همین غمها خوش است / با همان بیش وکم ها خوش است/ زندگی را باید خوب آزمود/ اهل صبرو غصه و اندوه بود/ باختیم و هیچ شاکی نیستیم / بر زمین خوردیم و خاکی نیستیم. ولی ماهی از سر می گندد؛ نقش دم را فراموش کردیم!
سلام دوسب عزیز اتفاقی به وبلاگت برخوردم.اسم وبلاگت من را جذب کرد.حقیقتش من فیلم مستندی با همین نام (واگویه ها ) ساخته ام که در زمان خودش سرو صدا کرد. به همین دلیل کنجکاو شدم وبلاگت رو ببینم. وبلاگ خوبی داری.عکس انتخابیت زیباست مثل شعرت. موفق باشی.
پریدخت قصه های دلتنگی های ما...بادرود وسپاس فراوان و با بوسه ای گرم بردستهای شورآفرین وخامه توانایت..نوشته ات به مانند همیشه دلکش و شورآفرین است...باورکنیم خود را...ما دستهای فراوانیم...تندرست و هم چنان استاد وپیشگام ما درسنگرامید بمانی..
خورشید
شنبه 10 اردیبهشتماه سال 1384 ساعت 01:05 ب.ظ
سلام پریدخت جان لطفا شعر مردم را ننویسید این شعر استاد عزیز جناب یاسر رادان عزیز نوشته بود اون هم خیلی وقت پیش نوشته بود و اصلا این کار شما درست نیست و من به چند نفر دیگهه هم صحبت کردم همین نظرو داشتن.... با عرض معذرت شعرهای خودت بنویس البته اگر می توانی امیدوارم که بتوانی از پس این کار برآیی..........چرا همچنین کاری را انجام دادید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام بر سخاوت عزیز که اینبار با نام خورشید طلوع کرده است ! محض اطلاع شما باید بگم که این شعر از طرف شاعر آسمونیش به من تقدیم شد و من پارسال دقیقا در همین تاریخ - 4 اردیبهشت - با اجازه ی یاسر عزیزم و همراه با لینک وبلاگش این شعر رو تو وبلاگم نوشتم و قصد دارم هر سال همین کار رو بکنم . اگه شما و اون چند نفر دیگه یه کم خونسردی خودتون رو حفظ و بیشتر دقت کنین متوجه می شین که الان هم لینک شاعر توی شعر هست . در ضمن من بهتر از شما می دونم که این شعر رو یاسر عزیزم قبلآ توی وبش نوشته. اینکه من توی وبم نوشته یا شعری رو از خودم یا کس دیگری بنویسم بیشتر به خودم مربوط می شه و از شما می خوام که لطف کنید و دغدغه های دیگری رو برای ذهن خود و دوستانتون فراهم نمایید - البته اگه بتونین حس ..... تون رو کنترل کنین - هر چند که می دونم این روزها سرتون خیلی شلوغه و دغدغه های زیادی دارین و متعجبم از اینکه با و جود اینهمه گرفتاری اینقدر پرتلاش و مسولیت پذیر هستین! در هر صورت متشکرم از اینکه چون خورشید ، سخاوت و مهربانی ات را بر من ارزانی داشتی عاقل شهر !!! ...
آرمین
شنبه 10 اردیبهشتماه سال 1384 ساعت 03:54 ب.ظ
آی نفس کش ٬ نفس کش می طلبم . کی جرات کرده به پری تهمت و افتراء بزنه ؟! مثل اینکه این آقایون و خانمهای حاشیه طلب دست از سر بلاگ بر نمی دارند و هر روز یکی رو سوژه می کنند ٬ حالا هم نوبت تو شده دیگه !!! این دسته همان هائی هستند که ما بهشون میگیم : نون به نرخ روز خور . داشتم توی بلاگ می چرخیدم ٬ گفتم ی سری بهت بزنم که ماجرای سخاوت و خورشید رو دیدم . حالا خودمونیم ها : چرا جواب سوال بچه مردم رو نمی دی ٬ بیچاره دق کرد از بس تو خماری موند . اصلا به من چه ٬ هر کسی صلاح خودش رو بهتر میدونه . ببخشید فضولی کردم ها ! راستی : مگه نگفتی سند نصف تهرون به نامم زدی ٬ پس چرا سندش هنوز به دستم نرسیده ٬ هان !! لطف کن هر چه زودتر برام ارسال کن چون بدجوری به خنسی خوردم و می خواهم ی حالی به جیب مبارکم بدم .
شما متاسفانه بد جوری مبتلا به خود بزرگ بینی شدید پریدخت شاعر اول خیلی اشتباه کردید که این کارو انجام دادید.. بعد هم در ضمن من اصلا دغدغهای ندارم و بر عکس اصلا سرم هم شلوغ نیست و از سر بیکاری این کار را انجام میدهم و شما یک کا ملا اشتباه میکنید سخاوت و عاقل شهر را لطفا به من هم معرفی کن و دفعهای دیگه خیلی تعجب نکن.....چون خیلی کمممممممممممممممممممممم اوردید........................
(((((((((((((: من دچار خود بزرگ بینی شدم یا شما که خود رو خورشید ٬سخاوت و عاقل شهر (!!!!!!) می نامید ؟! ...
[ بدون نام ]
یکشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1384 ساعت 08:39 ق.ظ
و در ضمن اگر بیشتر خواستی به من آشنا بشی برام ایمیل بفرست....
ای بابا !! این آقای خورشید دست بردار نیست که نیست ! اما خوشمان آمد فراوان چون تو هم اصلا جلوش کم نیاوردی و حالشو گرفتی ٬ امیدورام که هیچ وقت توی زندگی ات کم نیاری . آپدیت کردم . میدونم که میآئی .
سلام. وبلاگ خوبی داری. با خوندنش احساس آرامش کردم. مخصوصا اینکه من عاشق رنگ آبی هم هستک ... موفق باشی عزیز .. خوشحال میشم به وبلاگ بندرعباس سیتی هم سر بزنید.
اصلا نمی شه برای شما دخملا مطلبی نوشت که به نفعتون باشه ..بابایه ذره جنبتون رو ببرید بالا :D بزار آپدیت کنم این مطلب رو بهتون ثابت می کنم :D:D:D:D یا علی ..یاسین ..راستی چیلدرن به روزه
سلام . چه عجب ی بار هم من اول شدم ٬ آخیش چه حالی داره ها !
شعر امروزت خیلی به حال و هوای این روزهای من همخونی داره آخه میدونی من .......
ی چیز دیگه : اگه میشه شاعر این شعرها رو هم معرفی کن تا ما هم بریم و دست به دامن شون بشیم ٬ مخصوصا شاعر این شعر آخری رو .
لبخند - ناز - شیطنت - چشمان زیبا و ..... قصه ی من است .
( پیش خودمون بمونه ها ) .
سلام...
زیبا بود
خوشحال میشم اگه همدیگرو لینک کنیم
در از طریق وبلاگ سرزمین اسرار وبلاگتون رو پیدا کردم
به کلبه کوچیک من هم سری بزنید
موفق باشی
بازم سلام...
سلام
شاد باشی تا همیشه...
پیروز باشی.
سلام پریدخت
با عرض معذرت اگر ممکنه به سوالهای من جواب بدهید.
۱-شما ازدواج کردید؟؟
۲- رشته تحصیلتون چیه؟؟
۳- و اگر ازدواج کردید چند فرزند دارید؟؟
اگر ممکنه حتما جواب سوالم را بدهید چون برام خیلی مهمه........
ممنون سر بلند باشی...
O-:
سلام
سخاوت جان اگه وب نداری حداقل آدرس ایملت رو میذاشتی تا بتونم به سوالات پاسخ بدم .
راستی ! شما این اطلاعات رو واسه سرشماری سال ۱۳۸۴ می خواین دیگه ؟!
سلام پریدخت جونم
لطفآ به سوالهای منو جواب بده؟
۱ـکی میای اینجا
۲ـ کی میای اینجا
۳ـکی میای اینجا
۴ـ بیا دیگه اینجا
۵ـمنتظرم تو اینجا
۶ـموفق باشی تو اینجا
۷ـدوست میدارم دوست من تو اینجا
salam ,movafagh bashid
سلام به پری مهربون سرای آرامش!
وای که چه احساس خوبی بهم دست داد با خوندن این متن دلنشین.تازه با یه مهارت خاصی این عکسو انتخاب کردی!!!
فوق العادست.
هر دم دلم به خاطره ایت سفر کند
اینگونه اندرون دلم شاد میشود.
در ضمن:
قصه تو همش نجابت و مهربونیو و آرامشه.
پاینده باشید و در پناه حضرت دوست. .
ممنوم عزیزم از حضورپرمهرت در سرای همنفس.
کسی همچون تو
●
خدایا به هر که میوه سنگین عشق می دهی ٬ شاخه وجودش را می شکنی . تو خود مرهم شاخه های شکسته باش.
خدایا ! ما اگر بد کنیم ٬ تو را بنده های خوب بسیار است
تو اگر مدارا نکنی ما را خدای دیگری کجاست
در تنی که شبنمیست
روی زنبق تنم
بر جدار کلبه ام که زندگیست
یادگارها کشیده اند
اومدم که نگی بی معرفتم !
سلام
خسته نباشی
شعرت واقعا قشنگ بود
فعلا خدانگهدارت
سلام ...خوبه خوبه ...عکستم خیلی قشنگه ..دیگه حرفی ندارم ...
نه خانمم
نه هرگز نه
هرگز خودتو برای کسی حروم نکن
بادرود
زندگی با همین غمها خوش است / با همان بیش وکم ها خوش است/ زندگی را باید خوب آزمود/ اهل صبرو غصه و اندوه بود/ باختیم و هیچ شاکی نیستیم / بر زمین خوردیم و خاکی نیستیم.
ولی ماهی از سر می گندد؛ نقش دم را فراموش کردیم!
زندگی را به تمامی زندگی کن؛
در دنیا زندگی کن بی آنکه جزیی از آن باشی،
همچون نیلوفری باش در آب؛ زندگی در آب، و بدون تماس با آب
**************************
عزیز از لطفت بی نهایت سپاسگزارم به امید آشنایی بیشتر با توعزیز
نگی نگفتما ...آپم ...اگه دوست داشتی سر بزن ...یا علی...یاسین
سلام دوسب عزیز
اتفاقی به وبلاگت برخوردم.اسم وبلاگت من را جذب کرد.حقیقتش من فیلم مستندی با همین نام (واگویه ها ) ساخته ام که در زمان خودش سرو صدا کرد. به همین دلیل کنجکاو شدم وبلاگت رو ببینم. وبلاگ خوبی داری.عکس انتخابیت زیباست مثل شعرت.
موفق باشی.
پریدخت قصه های دلتنگی های ما...بادرود وسپاس فراوان و با بوسه ای گرم بردستهای شورآفرین وخامه توانایت..نوشته ات به مانند همیشه دلکش و شورآفرین است...باورکنیم خود را...ما دستهای فراوانیم...تندرست و هم چنان استاد وپیشگام ما درسنگرامید بمانی..
سلام پریدخت جان
لطفا شعر مردم را ننویسید این شعر استاد عزیز جناب یاسر رادان عزیز نوشته بود اون هم خیلی وقت پیش نوشته بود و اصلا این کار شما درست نیست و من به چند نفر دیگهه هم صحبت کردم همین نظرو داشتن.... با عرض معذرت شعرهای خودت بنویس البته اگر می توانی امیدوارم که بتوانی از پس این کار برآیی..........چرا همچنین کاری را انجام دادید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام بر سخاوت عزیز که اینبار با نام خورشید طلوع کرده است !
محض اطلاع شما باید بگم که این شعر از طرف شاعر آسمونیش به من تقدیم شد و من پارسال دقیقا در همین تاریخ - 4 اردیبهشت - با اجازه ی یاسر عزیزم و همراه با لینک وبلاگش این شعر رو تو وبلاگم نوشتم و قصد دارم هر سال همین کار رو بکنم .
اگه شما و اون چند نفر دیگه یه کم خونسردی خودتون رو حفظ و بیشتر دقت کنین متوجه می شین که الان هم لینک شاعر توی شعر هست .
در ضمن من بهتر از شما می دونم که این شعر رو یاسر عزیزم قبلآ توی وبش نوشته.
اینکه من توی وبم نوشته یا شعری رو از خودم یا کس دیگری بنویسم بیشتر به خودم مربوط می شه و از شما می خوام که لطف کنید و دغدغه های دیگری رو برای ذهن خود و دوستانتون فراهم نمایید - البته اگه بتونین حس ..... تون رو کنترل کنین - هر چند که می دونم این روزها سرتون خیلی شلوغه و دغدغه های زیادی دارین و متعجبم از اینکه با و جود اینهمه گرفتاری اینقدر پرتلاش و مسولیت پذیر هستین!
در هر صورت متشکرم از اینکه چون خورشید ، سخاوت و مهربانی ات را بر من ارزانی داشتی عاقل شهر !!! ...
سلام - زیبا و دلنشین . درست مثل همیشه . . .
آی نفس کش ٬ نفس کش می طلبم . کی جرات کرده به پری تهمت و افتراء بزنه ؟!
مثل اینکه این آقایون و خانمهای حاشیه طلب دست از سر بلاگ بر نمی دارند و هر روز یکی رو سوژه می کنند ٬ حالا هم نوبت تو شده دیگه !!!
این دسته همان هائی هستند که ما بهشون میگیم : نون به نرخ روز خور .
داشتم توی بلاگ می چرخیدم ٬ گفتم ی سری بهت بزنم که ماجرای سخاوت و خورشید رو دیدم .
حالا خودمونیم ها : چرا جواب سوال بچه مردم رو نمی دی ٬ بیچاره دق کرد از بس تو خماری موند .
اصلا به من چه ٬ هر کسی صلاح خودش رو بهتر میدونه . ببخشید فضولی کردم ها !
راستی : مگه نگفتی سند نصف تهرون به نامم زدی ٬ پس چرا سندش هنوز به دستم نرسیده ٬ هان !! لطف کن هر چه زودتر برام ارسال کن چون بدجوری به خنسی خوردم و می خواهم ی حالی به جیب مبارکم بدم .
سلام
پریدخت عزیز
کاش کلامی می یافتم که لایق حس لطیف تو باشه
راستش من فقط از روی تاریخ پستهاته که می تونم حدس بزنم از هر پست چه منظوری می تونی داشته باشی
و این پستت مربوط به روز مبارکیه
روز تجلی عشق
عاشق بمونی و سربلند و ایرونی
شما متاسفانه بد جوری مبتلا به خود بزرگ بینی شدید پریدخت شاعر اول خیلی اشتباه کردید که این کارو انجام دادید.. بعد هم در ضمن من اصلا دغدغهای ندارم و بر عکس اصلا سرم هم شلوغ نیست و از سر بیکاری این کار را انجام میدهم و شما یک کا ملا اشتباه میکنید سخاوت و عاقل شهر را لطفا به من هم معرفی کن و دفعهای دیگه خیلی تعجب نکن.....چون خیلی کمممممممممممممممممممممم اوردید........................
(((((((((((((:
من دچار خود بزرگ بینی شدم یا شما که خود رو خورشید ٬سخاوت و عاقل شهر (!!!!!!) می نامید ؟! ...
و در ضمن اگر بیشتر خواستی به من آشنا بشی برام ایمیل بفرست....
ای بابا !! این آقای خورشید دست بردار نیست که نیست ! اما خوشمان آمد فراوان چون تو هم اصلا جلوش کم نیاوردی و حالشو گرفتی ٬ امیدورام که هیچ وقت توی زندگی ات کم نیاری .
آپدیت کردم . میدونم که میآئی .
سلام. وبلاگ خوبی داری. با خوندنش احساس آرامش کردم. مخصوصا اینکه من عاشق رنگ آبی هم هستک ... موفق باشی عزیز .. خوشحال میشم به وبلاگ بندرعباس سیتی هم سر بزنید.
اصلا نمی شه برای شما دخملا مطلبی نوشت که به نفعتون باشه ..بابایه ذره جنبتون رو ببرید بالا :D بزار آپدیت کنم این مطلب رو بهتون ثابت می کنم :D:D:D:D یا علی ..یاسین ..راستی چیلدرن به روزه
www.children1382.persianblog.com