خـورشید صـورت مـاهـت لبخند مـی‌زند
این قـلـب پـاره‌پـاره‌ام آبـــاد مــی‌شـود
ای کـاش آن نـسـیم کـه آمد ز کوی تـو
دانـستـمی کـه زلف تـو بر بـاد می‌شود
هـر دم دلـم بـه خـاطره‌هایت سفر کـند
اینگـونـه انــدرون دلــم شــاد می‌شـود
چشم و دل و گلایه و این ضجه‌های من
در هـجـر تـوسـت کـه فـریاد مــی‌شـود
لبخند ، کوی ، سفر ، ضجه
قصه‌ی من است
آبـاد ، بـاد ، شـاد
کـه فریاد مــی‌شـود! ...
از سروده های آسمونی ترین قلب دنیا
قصه من قصه تو..
قصه تو غصه من ...
سلام
زیبا و زیبا
سربلند و عاشق و ایرونی
شاد باشی
سلام عزیزم ..خوبی ؟*-:
چه خبرا ؟..
شاد باشی دوست من x:
قربانت
سلام/خیلی زیبا بود/به کلبه ما هم سر بزن
bichaare mane tanha
yaar
aavaar
چطوری بی وفا
سلام دوست من .... معذرت می خواهم که دیر به شما سر زدم ....... شعر های جالبی دارید ... لذت بردم ... با آروزی موفقییت برای شما دوست خوب موفق باشید... تا بعد...
پریدخت عزیز، سلام!
ممنون به خاطر اومدن و سر زدنت! حقیقت اینه که این روزها خیلی از تما م اون چیزهایی که به دنبالشئن بوده ام، فاصله گرفتم. شاید یکمی زمان لازم باشه تا زنجیز درهم کلمات رو دوباره در دست بگیرم و نوشته ای و شعری دیگه رو روی صفحه بیارم! از لطفت ممنونم. امیدوارم تنهام نذاری و باز هم مثل هربار میهمان نیمکت چوبی خودت باشی. اون شعر گردش سایه ها معرکه ست. تاحالا کامل نخونده بودمش! به امید دیدار!