سلام به دوست گرامی. از لطف شما تشکر میکنم . اشعاری را که در وبلاگ گذاشته بودم از خودم نیست و سراینده آن را هم نمی شناسم . در حقیقت من از این هنر ها ندارم . پیروز باشید.
شاید باورت نشه ولی دلم نمیومد تا تو نظر ندادی آپدیت کنم ولی دیگه یه هفته گذشته بود و ...
تموم حرفا تو قبول دارم ... اما اونی که غالبه ؛ غالبه خیلی حقیقت بینی لازمه اگه ما حقیقت باشیم می تونیم حقیقتو به رخ اونی که غالبه بکشیم اگه ما جایگاه و قدرت و ضعف خودمونو بدونیم می تونیم در مورد نحوه ی برخورد با مشکلات بهتر تصمیم بگیریم و این موضوع می تونه مانع از آب در هاون کوبیدن ما بشه هم باید خودمونو بشناسیم و هم سلطان غالبو
سلطون ...
پریدخت عزیز می تونی معنی واژه ی سلطانو برام بنویسی ؟
۱ ) یه اشتباه لپی : خط ششم کامنت قبلی : اگه ما حقیقت بین باشیم ... ( ببخشید )
۲ ) من اصلا اون مطلبو نوشتم که بگم جواب این سوالت که : « آیا واقعا فقط نماز خونا سر از دین و امام و خدا و پیغمبر در میارن ؟؟؟!!! » منفیه
۳ ) گفتی : « تمام مشکلاتمون از همین جا سرچشمه می گیره دیگه ... » ای عزیز فکر می کنی حق ما چیه ؟ کی می تونه این حقو بگیره ؟ و چه جوری ؟ مسلما کسی حق ما رو بهمون اعطا نمی کنه اما برای گرفتن حق راههای متفاوت و مختلفی وجود داره که بهترینش معقولترینشه با شعار و شور و سیلاب نمی شه خونه و مزرعه رو آباد کرد و گندم درو کرد و سهم هر کسیو بهش رسوند کمی تحمل و عقلانیت می تونه با کمترین هزینه ما رو به مقصود برسونه عقل با محافظه کاری فرق داره بهترین راه همیشه راحتترین راه و سریعترین راه نیست ...
سلام دوست عزیز ..........مرسی که به من سر زدی.... خیلی خوشحال شدم......متاسفانه بخاطر برخی مشکلات که بعدا مفصل میگم........ تا چند روز آینده نمی توانم وبلاگ را به روز کنم.......اما خوشحال می شوم باز هم به وبلاگ من سر بزنید.......... مرسی تا بعد.......
سلام پریدخت جان : اول از همه عاشورای حسینی رو بهت تسلیت میگم ... بعدش هم اینکه ببخشید چند وقت بود نتونستم بهت سر بزنم چون خیلی درگیری داشتم ... از خوندن مطلبت هم لذت بردم ... خوشحالم میکنی به سرزمین عشق بیای ... همیشه شاد باشی دوست خوب ... در پناه حق ... (سرزمین عشق)
شعر قشنگی بود به منم سر بزن!
من
بر محراب دیدگانش نماز بردم و
او تنها
لبخندی هدیتم داد...
زیبا بود عزیزم....
سلام
وه که
چه شب پر رمز و رازی
چه نیازی
و
چه نمازی
...
سربلند باشی
.: کاشک :.
کاش میشد ماند
کاش میشد رفت
کاش میشد آزاد
کاش میشد بود
سلام
شعر زیبایی بود
موفق باشید
سلام به دوست گرامی. از لطف شما تشکر میکنم . اشعاری را که در وبلاگ گذاشته بودم از خودم نیست و سراینده آن را هم نمی شناسم . در حقیقت من از این هنر ها ندارم . پیروز باشید.
سلام پریدخت عزیز
شاید باورت نشه ولی دلم نمیومد تا تو نظر ندادی آپدیت کنم
ولی دیگه یه هفته گذشته بود و ...
تموم حرفا تو قبول دارم ... اما اونی که غالبه ؛ غالبه
خیلی حقیقت بینی لازمه
اگه ما حقیقت باشیم می تونیم حقیقتو به رخ اونی که غالبه بکشیم
اگه ما جایگاه و قدرت و ضعف خودمونو بدونیم می تونیم در مورد نحوه ی برخورد با مشکلات بهتر تصمیم بگیریم و این موضوع می تونه مانع از آب در هاون کوبیدن ما بشه
هم باید خودمونو بشناسیم و هم سلطان غالبو
سلطون ...
پریدخت عزیز می تونی معنی واژه ی سلطانو برام بنویسی ؟
...
سربلند بمونی و ایرونی
دوباره سلام
۱ )
یه اشتباه لپی : خط ششم کامنت قبلی : اگه ما حقیقت بین باشیم ... ( ببخشید )
۲ )
من اصلا اون مطلبو نوشتم که بگم جواب این سوالت که :
« آیا واقعا فقط نماز خونا سر از دین و امام و خدا و پیغمبر در میارن ؟؟؟!!! »
منفیه
۳ )
گفتی :
« تمام مشکلاتمون از همین جا سرچشمه می گیره دیگه ... »
ای عزیز
فکر می کنی حق ما چیه ؟ کی می تونه این حقو بگیره ؟ و چه جوری ؟
مسلما کسی حق ما رو بهمون اعطا نمی کنه
اما برای گرفتن حق راههای متفاوت و مختلفی وجود داره که
بهترینش معقولترینشه
با شعار و شور و سیلاب نمی شه خونه و مزرعه رو آباد کرد و
گندم درو کرد و سهم هر کسیو بهش رسوند
کمی تحمل و عقلانیت می تونه با کمترین هزینه ما رو به مقصود برسونه
عقل با محافظه کاری فرق داره
بهترین راه همیشه راحتترین راه و سریعترین راه نیست
...
سربلند باشی عزیز
( منتظر تعریف سلطون می مونم )
زنده باشی الهی!
گفتم که عشق عمومی را خیلی دوست دارم. بعضی خاطره ها هم اگر چه یاداوریشان با غم است اما ادم دوست دارد به یادشان بیاورد.
بازم شما دخترخاله جون که یه احوالی از ما می پرسی این گوشه نه کسی با هام همکاری می کنه نه دیگه حالی مونده واسم که به روز کنم.
سلام عزیز
اووووووووووه
ممنون
یه هفته ای باید روی نوشتت فکر کنم و بعدش شاید بتونم یه چیزایی درک کنم و مطلب سلطونو بر اساس اون بنویسم ...
سربلند بمونی و ایرونی
عجبا که من او را وا نهادم و او مرا نمی هلد/.. ...
جدا اونجا فقط هماون نماز و محراب کمه!/.
پریدخت جان ببین
آدرس وبلاگت چون یک ساب دومین هست با دبلیو دبلیو دبلیو نباید شروع و تایپ بشه. بای
افکارش همایونیست !
خودش مهاجر !
مادرش شمع و
خودش پروانه ...
گرچه پری بود مادر ...
خود شده پروانه ی این پری گونه !!!
http://azady.blogsky.com
از وبلاگ واگویه ها
گفتید : نشنوید و نبینید
گفتیم ما , به چشم
گفتید :
منکر به فهم خویش شوید و شعور خویش
گفتیم :
دشوار حالتی ست ,
ولی به چشم
دیدیم
اینک شما زما
باری توقع عاشق بودن
و دوست داشتن دارید
http://azady1382.persianblog.com
:: پریدخت ...
از وبلاگ ::واگویه ها::
هر چند
شب با تمام توش و توان و صلابتش
بر سرزمین تب زده اویخت
دیدم
سیماب صبحگاهی
از سربلندترین کوهها
فرو می ریخت
گفتم :
امید من !
برخیز و خواب را ...
برخیز و باز روشنی افتاب را ...
http://azady1382.persianblog.com
سلام دوست عزیز ..........مرسی که به من سر زدی.... خیلی خوشحال شدم......متاسفانه بخاطر برخی مشکلات
که بعدا مفصل میگم........
تا چند روز آینده نمی توانم وبلاگ را به روز کنم.......اما خوشحال می شوم باز هم به وبلاگ من سر بزنید.......... مرسی تا بعد.......
با وضو وارد شوید....!
خوب است که پندار را باز کنیم
خوب است که دل را محرم رازکنیم
خوب است که یار گل باشیم
ساز دیگر را با هم آغاز کنیم
سلام پریدخت جان : اول از همه عاشورای حسینی رو بهت تسلیت میگم ... بعدش هم اینکه ببخشید چند وقت بود نتونستم بهت سر بزنم چون خیلی درگیری داشتم ... از خوندن مطلبت هم لذت بردم ... خوشحالم میکنی به سرزمین عشق بیای ... همیشه شاد باشی دوست خوب ... در پناه حق ... (سرزمین عشق)
سلام پری جان
امیدارم در محراب جانان نماز عشق نصیبت گردد
موفق باشی
سلام
من تیک تاک قلب غریبم را با نبض داغ تو تنظیم کرده ام ... سلام من دوباره برگشتم ! ... آنوشا