تورا که دشنه در رگِ خوابهایم میچرخانیو دهان ناگشوده زخمهایم رامیخندانیتورا دوست میدارمباور کن!هر شب که موسیقی منتشر ماهاز حوالی دریا باز میآیدو در حوصلهی حوض خانهمانخیمه میگشایدمن برمیخیزمو برگِ برگِ آوازهایم رادر باد میریزماما،همیشه به همین سادگیها نیستدیشب که تواز کنار خوابهای پر خسوف منبر خاستی!و بلور رنگین رویاهایم رااز مهتابی تاریکبه بنبست بیترانهانداختی!من برگِ برگِ آوازهایم رااز پرده پردهی بغضهایمپنهان کردمو پرسه زنان،به خلوت پر کسوف کابوسهایمبازگشتم!...
پری عزیزم، سلام! یک دنیا معذرت به خاطر این تاخیر طولانی! درسها سنگین شده و من بازیگوش، تقریبا به هیچ کاریم نمی رسم. تمام تلاشم فقط اینه که گه گاه بنویسم! ممنون به خاطر لطفت، و آمدنت. ممنون! راستی این شعر فوق العاده از کیه؟! محشره!
شکنجه شدن برایم چه اهمیتی دارد اگر عشق ورزیدن به تو درد و شکنجه است یا اگر تو در عشقمان تقلب می کنی آنچه اهمیت دارد شبهایی است که به تو ختم میشود اگر چه تو در مقابل،روحم را آزار مدهی
سلام خسته نباشی واقعن قشنگ بود.به وبلاگم سر بزنی خوشحالم میکنی.
پری عزیزم، سلام!
یک دنیا معذرت به خاطر این تاخیر طولانی!
درسها سنگین شده و من بازیگوش، تقریبا به هیچ کاریم نمی رسم.
تمام تلاشم فقط اینه که گه گاه بنویسم!
ممنون به خاطر لطفت، و آمدنت. ممنون!
راستی این شعر فوق العاده از کیه؟!
محشره!
...چقدر ...چقدر دوسستت میدارم!...میگذاری به نوازشت بنشینم؟...چرا غریبی میکنی؟...
دوست داشتن حس غریبی است .
دلم تنگ یک نگاه بود
چشمام در آرزوی دو تا ماه بود
چه کسی آمد بسراغ من
در حسرت ماندم ، ثمرش فقط یک آه بود
سلام
بازم مثل همیشه خوندنی بود...
میگم این شعر از کیه؟
خیلی قشنگه...
سلام
شعر بسیار زیبایی بود. راستی شعر از کیه؟
شکنجه شدن برایم چه اهمیتی دارد
اگر عشق ورزیدن به تو درد و شکنجه است
یا اگر تو در عشقمان تقلب می کنی
آنچه اهمیت دارد شبهایی است که به تو ختم میشود
اگر چه تو در مقابل،روحم را آزار مدهی
خیلی قشنگ بود :x
خوب بود............
سلام دوست من . خیلی جالب بود ن . مرسی . من با اهنگای داریوش خیلی حال میکنم . به هر حال امیدوارم بازم بیای و بنویسی . ممنون خدا حافظ...
جام حریف مستان نشوم
دیوانه ی عشق دستان نشوم
هرگزم راهی به آزادی نبود
امید وار به ترفند هزار دستان نشوم
هرچه از دل براید بردل نشیند
سلام
اگر می خواهید وبلاگ خود را به دیگران معرفی کنید
به وبلاگ فوق سر بزنید .
متشکرم
سیگارم را که خاموش کردم سیگار دیگری گیراندم. حرفی بود که باید گفته می شد اما هر چه کردم یادم نیامد!
سلام پریدخت
خیلی دوست دارم نظراتم رو بنویسم اما هر وقت میام تو بخش نظرات حالم گرفته میشه چون.......
سلام دوست خوبم
لذتی برده ام ز وبلاگت که نگو ...
عادتی کرده ام به اشعارت که نپرس ...
ممنونم از لطفی که به من داری .
سربلند بمونی و عاشق ... اما بدون کابوس ...
چرا ؟
دلم اهل شکایت نیست.
همیشه شاد باشی.