می شنوی؟!
نه،
صدای تیشه نیست.
در بیستون خاک،
فریاد خش خش برگ است
که در قهقهه باد
سرگیجه گرفته است.
آن هنگام
که آسمان را
زرد می بینم و
زمین را آبی ساده می‌شود فهمید
سفر
پایان رسیدن نیست،
آغاز رفتن نیست،
و بهار
تنها مسافری‌ست که
رویای سبزش را
به خاک می‌بخشد!...
مثل همیشه...
زیبا و دوست داشتنی می نویسی...
سلام . از آشنایی با وبلاگتون خوشحالیم . راستی فکر می کنم می تونیم دوستای فکری خوبی باشیم . راستی شمات می دانید مرز بین عشق و هوس چیست؟
ای دریغ.........
سلام دوست عزیز لطفا یه سر برو تویه وبلاگه من و در این امر که در وبلاگم توضیح کامل دادم مرا یاری کن مرسی
ووووووووی . هوس بهار کردم .... کی عید میشه ؟!
سلام دوست عزیز
بهار اگه نبخشه دیگه بهار نیست ...
بخشندگی وقتی ارزش داره که بتونی نبخشی ولی ببخشی ...
مثل سخاوت احساس تو که تو وبلاگت متجلیه ...
سربلند بمونی .
سلام
اگر می خواهید وبلاگ خود را به دیگران معرفی کنید
به وبلاگ فوق سر بزنید .
متشکرم
کاش همه ی مسافرها مثل بهار بودن، یک روز می رفتن، یک روز هم بر می گشتن
سلام !
با یاد و نام آنکه آفرید !
سلام بر تو دوست عزیز !
موفق باشی
هر جا و هر زمان
صدر
هوم . منظورم همان بود . نفس نفس . مثه اینکه زیاد هم پرت نگفتم .
حرفی نیست در پرسه‌ی به هدفم خانه ی امنی برای فرود نیست.
...میدانی؟ همهء ما یک جوری
سخت شده ایم؛
و تنها...
کاش همیشه در سفر بودم تا هیچ وقت نمیرسیدم
اسم بهار رو که میشنوم! ...
عرق میشم!
کسی نمیدونه چرا!
فدات بای
از بخشش پاییز بگو. :)
فقط می تونم بگم زیبا زیبا....
سلام پریای همیشه زیبای من . بازهم با کلمات دلنشینت دلم را به اوج پرواز دادی . همیشه بمان . برای من . برای آنها که دوستت دارند و این را بدان که : تو شاید در تمام دنیا فقط یکنفر باشی اما برای بعضی افراد تمام دنیا هستی ...
دوستت دارم آسمانی ...
سلام .... خوبی ؟ چرا تنبل شدی تو .... بدو بنویس تا عید بشه دیگه !! ... بای بای
سلام !
بخشیدن رویاهای سبز به خاک نه کار آسمان که کار مگاه هایی است رو به آسمان !
از پیفامت متشکرم !
موفق باشی
صدر
We born to live
We live to love
We love to suffer
We suffer to die
سلام
خیلی قشنگ بووووووووووووود
ممنووووون که لطف کردید به من سر زدید
سلام. یه چیزی می خواستم بگم یادم رفت. شعر قشنگی بود. می شه اسم شاعرش رو بپرسم؟
سلام!
از ۸ مهر تا الان آپ دیت نکردی!
نکنه اتفاقی افتاده ؟!
نه بابا چه اتفاقی ... به من که سر میزنی! یعنی هستی ...
حالا از زاهدان ۲ ۳ کیلو برات میارم .. میای سر حال!
راستی از زاهدان تا شیراز چقدر راه ؟!
....فعلا بای بای ...
ا ؟
قبول نیست ...
شرمنده .. این قسمن آخر نظرم ماله وبلاگ بینام ( الی گلی ) بود ..
اشتباه اومد اینجا!
۳ خط اول ماله شما بود!
به هر حال زودی اپ دیت کن دلم برا شعرای توپت تنگ شده!
طبق معمول زیبا بود ...
دلم برای بهار یا تابستون ... حالا هر کدومشون ... فرق نمی کنه ... خیلی تنگ شده :(