واگویه ها

در دیده‌ی من اندرا * وز چشم من بنگر مرا * زیرا برون از دیده‌ها * منزلگهی بگزیده‌ام

واگویه ها

در دیده‌ی من اندرا * وز چشم من بنگر مرا * زیرا برون از دیده‌ها * منزلگهی بگزیده‌ام

باران ؟! ...

وای،

 
باران؛
        باران؛
شیشه‌ی پنجره را باران شست.
از دل من اما،              - چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
آسمان سربی رنگ،من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ.

می‌پرد مرغ نگاهم تا دور،

وای،

باران، 
        باران،
پر مرغان نگاهم را شست!...
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد