واگویه ها

در دیده‌ی من اندرا * وز چشم من بنگر مرا * زیرا برون از دیده‌ها * منزلگهی بگزیده‌ام

واگویه ها

در دیده‌ی من اندرا * وز چشم من بنگر مرا * زیرا برون از دیده‌ها * منزلگهی بگزیده‌ام

توقع ! ...


گفتید: نشنوید و نبینید 

گفتیم ما٬ به چشم 

گفتید :منکر به فهم خویش شوید و شعور خویش 

گفتیم:دشوار حالتی ست٬
                             ولی به چشم


دیدیم اینک شما ز ما
باری توقع عاشق بودن
                           و دوست داشتن دارید 

آری شما که روی ز سنگ
آری شما که دل از آهن دارید.

نظرات 11 + ارسال نظر
گندمزار جمعه 6 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:41 ق.ظ http://gandomzar.blogsky.com

سلام!
پس انتظار بیخودی دارند نه؟

لطیفه جمعه 6 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 12:52 ب.ظ http://latifeh.blogsky.com

چه خیال خامی

آرمین جمعه 6 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 05:20 ب.ظ http://www.Armiin.blogsky.com

Are hastand edeie ke roye sangi va ghalbe Ahani daran
moteasefane tedadeshonam kam nist

نگاه(مرد تنها) جمعه 6 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 06:33 ب.ظ http://shouka.blogsky.com

...دنیای ما خار داره
بیابوناش مار داره

ققنوس جمعه 6 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 08:03 ب.ظ http://lord.blogsky.com

همیشه همین طور بوده ... اول همه چی رو از آدم میگیرن ... بعد هم توقع معجزه دارن .... هی...

گمنام ترین ساکن دهکده جمعه 6 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:05 ب.ظ http://gomnaam.blogsky.com

سلام دوست من .پیدا فرصت آشنایی با شما و دستنوشته های زیبایتان را پیدا کردن برای من حسابی مغتنم است .امیدوارم که این آشنایی آغازی باشد بر دوستیهای بیشتر.

امید آزادی جمعه 6 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:16 ب.ظ http://azady1382.persianblog.com

با نگاه سنگ ...
با دل آهن گ ...

پر از زنگ ...
خیلی کم رنگ ...

نـ شنیدم ...
نــ د یدم ...

منکر به فهم خویشم ...
چشم گفتم ...

اما چه کنم ...
عاشقه این دل ریشم !!!

نگاه شنبه 7 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:06 ق.ظ http://shouka.blogsky.com

من چیزی نمی فهمم...
تو چطور؟!!

فرهاد شنبه 7 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:31 ب.ظ http://www.farhadkey.tk

سلامی چو بوی خوش آشنایی .
گفتم زبان تو را هیچ نفهمم
همانا گفت که در گفتاری اندک
گفتم همانا نمی فهمم
گفت چو رسی به حرف خلق خواهی یافت !

نیمکت چوبی یکشنبه 8 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 02:17 ق.ظ http://nimkat.blogspot.com

در میخانه ها بستند و جام مهر بشکستند و دل خستند
به جام لاله خون کردند و فارغ بال بنشستند
هزاران را
دهان از نغمه های عشق ببریدند!
سلام. متن قشنگی بود و به دلم نشست. موفق باشی دوست خوبم!

خانم گل یکشنبه 8 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:09 ق.ظ http://river.blogsky.com

زیباست!خانم با احساس!!!!!!!!۱

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد