گفتید: نشنوید و نبینید
گفتیم ما٬ به چشم
گفتید :منکر به فهم خویش شوید و شعور خویش
گفتیم:دشوار حالتی ست٬
ولی به چشم
دیدیم اینک شما ز ما
باری توقع عاشق بودن
و دوست داشتن دارید
آری شما که روی ز سنگ
آری شما که دل از آهن دارید.
سلام!
پس انتظار بیخودی دارند نه؟
چه خیال خامی
Are hastand edeie ke roye sangi va ghalbe Ahani daran
moteasefane tedadeshonam kam nist
...دنیای ما خار داره
بیابوناش مار داره
همیشه همین طور بوده ... اول همه چی رو از آدم میگیرن ... بعد هم توقع معجزه دارن .... هی...
سلام دوست من .پیدا فرصت آشنایی با شما و دستنوشته های زیبایتان را پیدا کردن برای من حسابی مغتنم است .امیدوارم که این آشنایی آغازی باشد بر دوستیهای بیشتر.
با نگاه سنگ ...
با دل آهن گ ...
پر از زنگ ...
خیلی کم رنگ ...
نـ شنیدم ...
نــ د یدم ...
منکر به فهم خویشم ...
چشم گفتم ...
اما چه کنم ...
عاشقه این دل ریشم !!!
من چیزی نمی فهمم...
تو چطور؟!!
سلامی چو بوی خوش آشنایی .
گفتم زبان تو را هیچ نفهمم
همانا گفت که در گفتاری اندک
گفتم همانا نمی فهمم
گفت چو رسی به حرف خلق خواهی یافت !
در میخانه ها بستند و جام مهر بشکستند و دل خستند
به جام لاله خون کردند و فارغ بال بنشستند
هزاران را
دهان از نغمه های عشق ببریدند!
سلام. متن قشنگی بود و به دلم نشست. موفق باشی دوست خوبم!
زیباست!خانم با احساس!!!!!!!!۱