واگویه ها

در دیده‌ی من اندرا * وز چشم من بنگر مرا * زیرا برون از دیده‌ها * منزلگهی بگزیده‌ام

واگویه ها

در دیده‌ی من اندرا * وز چشم من بنگر مرا * زیرا برون از دیده‌ها * منزلگهی بگزیده‌ام

ارزش انسان !


دشت‌ها آلوده‌ست
در لجن زار گل لاله نخواهد روئید

در هوای عفن آواز پرستو به چه کارت‌ آید؟
فکر نان باید کرد
و هوایی که در آن
 نفسی تازه کنیم
!
گل گندم خوب است
گل خوبی زیباست
ای دریغا که همه مزرعه‌ی دل‌ها را
علف هرزه‌ی کین پوشانده‌ست

هیچکس فکر نکرد
که در آبادی ویران شده دیگر نان نیست
و زمانی شده است
که به غیر از انسان
هیچ چیز ارزان نیست!!!...

نظرات 4 + ارسال نظر
بهرام چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 05:04 ب.ظ http://dokhtarankimiagar.blogsky.com

به وبلاگ منم سر بزنید !در مسابقه شرکت کنید!جایزه هم بگیرید!!

امیر چرندی چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 08:23 ب.ظ http://charand.blogsky.com

سلام ..جالب بود ......راستی من آزاد شدم بیاین ملاقات ......موفق باشی

یاسر چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 10:37 ب.ظ http://manofereshte.blogsky.com

سلام . پریا جون .
از اینکه به من سر میزنی خیلی خوشحالم . امیدوارم دوستیمون پایدار باشه . ممنونم .

دریا پنج‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 03:23 ق.ظ http://daryadarya.blogsky.com

فکرای قشنگ وبلاگ قشنگ و ...
بازم به سر بزن خوشحال میشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد