دو تا دستام مرکبی تموم شعرام خط خطی
پیش شما شازده خانوم منم فقیر پاپتی
غرور و بردار و ببر دلم میگه دلم میگه
غلامی رو به جون بخر دلم میگه دلم میگه
شازده خانوم قابل باشم باید بگم
به شعر من خوش آمدی خوش آمدی
شازده خانوم چه خاکی و چه بیریا
به منزل خود آمدی خود آمدی
***
عجب عجب چه رند و چه بلا شده
دل پدر سوختهام
باور کنید ز شوقتون اشکی شده
چشم به در دوختهام
شازده خانوم قابل باشم باید بگم
به شعر من خوش آمدی خوش آمدی
شازده خانوم چه خاکی و چه بیریا
به منزل خود آمدی خود آمدی
***
فرصت بدید عاشقیمو خدمتتون عرض میکنم
واسه فرار از دلم دو پا دارم دو پا دیگه قرض میکنم
شازده خانوم قابل باشم باید بگم
به شعر من خوش آمدی خوش آمدی
شازده خانوم چه خاکی و چه بیریا
به منزل خود آمدی خود آمدی
سلام.بلاگت قشنگه.موفق باشی.بای
اشکهامو سرازیر کردی
می خوام بمیرمممممممممممممممممم/
ممنونم!
از لینک هم!
...
ممنون!
این بار ۲ بار مینویسم...
چون برای من نوشته ای!
در مورد کات و تلخی هم صحبت خواهیم کرد!
سلام.
مرسی از اینکه به من محبت داری و به من سر زدی منهم با اجازه برای شما لینک میگذارم.