وای،
باران؛وای،
باران،
" آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هــر کـجا هـسـت خـدایا بـسلامـت دارش "
" دلتـنـگـم و دیدار تـو درمـان منست
بـیرنگ رخـت زمـانـه زنـدان منست
بـر هیچ دلـی مـبـاد و بـر هیچ تـنی
آ نچ از غم هـجران تو بر جان منست "