برف نو ، برف نو ، سـلام ، سـلام !
بنشین ، خوش نشسته ای بر بام .
پاکی آوردی - ای امید سپید ! -
هـمـه آلودگــی ست این ایام .
راه شومی ست می زند مطرب
تلخواری ست می چکد در جـام
اشکواری ست می کشد لبخند
ننگـواری ست می تـراشد نــام
شنبه چون جمعه ، پار چون پیرار ،
نقش همرنگ می زند رسام .
مرغ شـادی به دامگـاه آمد
به زمانی که برگسیخته دام !
ره به هموار جای دشت افتاد
ای دریغــا کـه بـر نیاید گــام !
تشنه آنجا به خاک مرگ نشست
کـآتـش از آب مـی کـنـد پـیغـام !
کـام مـا حـاصل آن زمان آمد
که طمع برگرفته ایم از کام ...
خـامسـوزیم ، الغرض ، بـدرود !
تو فرود آی ، برف تازه ، سلام !
تـو فـرود آی
برف تـازه
سـلام ! ...
با سپاس از سکوت عزیز
سلام میبینم که اول میشم
خانومی با وبلاگم حال مردی باید خیلی ازت ممنون باشم که منو کمک کردی ...راستی یه دست و رویی به سر وبلاگ کشیدم ، می تونی بری ببینی ..چرا آپ می کنی خبر نمی دی بیام استقبال حتما باید کلاغها خبرشو بدن ..بعدش زحمت این لینکم بکش بزارش به جای پسر بیخیال ...تا بعد یا علی
سلام..............شعر زیبایی بود ........................هم اینجا و هم اون کامنتی که برا من گذاشته بودین......ممنون..خوشحال می شم دوباره بهم سر بزنی........
سلام
زمستونه و با این شعر دیگه حسابی وبلاگت برفی برفی شد
این حقیر عادیم که زنجیر چرخ نبستم و می ترسم که یه هو لیز بخورم و برم ته دره
پس زیاد پر حرفی نمی کنم
شعر قشنگیه
سربلند بمونی و ایرونی
به به چه چه! شاعرا کجایی که یادت بخیر!
تق تق تق
کسی خونه نیست؟آی صابخونه درو باز نمیکنی؟بیرون هوا خیلی سرده ها.گناه دارم یخ میکنم.
تق تق تق.... کسی خونه نیست.؟
سلام به روی ماهت
امروز روزه خوبیه.میای بریم باهم گوله برف بازی کنیم.دوتا آدم برفی بزرگ درست کنیم.تو برگ نخل بیار بذار سرش..منم برگ چنار.اینطوری دوریه راه کمتر میشه.
راستی یه چایی داغ نمیدی بخورم؟سرده هوا.
دونه دونه برف....دو.نه دونه برف.
اینم یه شعره گرم و تکراری تو این هوای سرد:
فردا اگر زراه نمیآمد من تا ابد کنار تو میماندم
من تا ابد ترانه ی عشقم را
در آقتاب عشق تو میخواندم
در پشت شیشه های اتاق تو
آن شب نگاه سرد سیاهی داشت
دالان دیدگان تو در ظلمت
گویی به عمق روح تو راهی داشت
لغزیده بود در مه آیینه
تصویر ما شکسته و بی آهنگ
موی من رنگ ساقه گندم بود
موهای تو خمیده و قیری رنگ
رازی درون سینه من میسوخت
میخواستم که با تو سخن گوید
اما صدایم از گره کوته بود
در سایه بوته هیچ نمیروید
زآنجا نگاه خسته من پر زد
آشفته گرد پیکر من چرخید
در چارچوب قاب طلایی رنگ چشم تو بر غم من خندید
دیدم اتاق درهم و مغشوش است
در پای من کتاب تو افتاده
سنجاقهای گیسوی من آنجا بر روی تخت تو افتاده
بار دگر نگاه پریشانم
برگشت لال و خسته به سوی تو
میخواستم که با تو سخن گوید
اما خموش ماند بروی تو
آنگاه ستارگان سپید اشک
سوسو زدند در شب مژگانم
دیدم که دستان تو چون ابری
آمد به سوی صورت حیرانم
دیدم که بال گرم نفسهایت
ساییده شد بر گردن سرد من
گویی نسیم گمشده ای پیچید
در بوته های وحشی درد من
بردم ز یاد اندوه فردا را
گفتم: «سفر» فسانه ی تلخی بود
ناگه برروی زندگی ام گسترد
آن لحظه طلایی عطر آلود را
آن شب من از لبان تو نوشیدم
آوازهای شاد طبیعت را
آن شب به کام عشق من افشاندی
ز آن بوسه قطره ابدیت را ...
برف بازی خوش بگذره زنداداش جونم(درگوشی)میخوام بیام خواستگاری.چی میگی تپلیه خوشگلم؟
شوخی کردما جدی نگیری.مگه از جونم سیر شدم؟؟
سلام
ممنونم از الطاف بی پایان حضرت علیه پریدخت خانم عزیز
در مورد کامنت پر مهرت باید بگم :
اول و دوم و سوم : موافقم
چهارم : خوب ؛ خودم آخرش نوشتم که اشتباه بوده ...
پنجم : دات کام ؟ مسیح عادی ؟؟!! ... عمرا ... اصلا فکرشم نمی کنم
ششم : خودمونیم ؛ اگه نمی نوشتم که دوست گلم می خواسته ضایع نشم ، چه بهونه ای باید می تراشیدم واسه اونایی که احتمالا بین کامنتا می گشتن و کامنتی از اون عزیز پیدا نمی کردن ؟؟!! ...
هفتم : قبول دارم که هر چه زودتر باید زحمتو کم کنم ؛ ولی تو رو هم در اون جمع نمی بینم
هشتم : حالا ببینیم چی می شه ... شایدم واقعا چشمک زدم و خودم یادم نیست باید بیشتر فکر شاید یادم بیاد ( چه کنم که خراب رفاقتم دیگه ! )
نهم : به این می گن مرام
دهم : ایضا : ...
یازدهم : وااااااااااااااااااااااای
ببینم شما قبلا بوکسور نبودین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آنچنان مشت محکمی بر دهان یاوه گویان عادی زدی که تا عمر دارن یادشون نمی ره !!!!!!!!!!
اما ای عزیز من نوشتم دلم برای اون دوران تنگ شده
فقط همین
معنیش این نیست که دلم می خواد برگردم به اون دوران
من دوست دارم عادی باشم
یه روزی یه بچه ی عادی بودم با تموم نادونیها و پاکیهای ناشی از نادونی
بعد یه نوجوون عادی شدم با تموم مسائلش
بعد یه جوون عادی و دیگه کم کم دارم می رم جزو پیرمردای عادی
دلم می خواد تموم این مراحلو مثل یه موجود عادی احساس کنم
ولی بچگیامم از یاد نبرم
حال و هوای بچگیو تا اونجا که بتونم دنبالم بکشونم
خودت حتما قبول داری که اگه یه وقت کسی بتونه صفا و پاکی کودکیو در عین دانستن و توانستن حفظ کنه خیلی بهتره از این که بتونه به دوران نادانی و ناتوانی برگرده
دوازدهم : بازم ممنونم از لطفت ؛
تو هم شاد و سرحال و پیروز باشی ... و البته سربلند و ایرونی
سلام آپ کردم ...خیلی ممنون از کامنتای قشنگ و دلگرم کنندت ..این مسیح خان تو کامنت بالا سر من داستان نوشته ...نکنه اینجارا با تالار گفتگ. اشتباه گرفته ..لازمه یه تذکر اخلاقی و فنی بهش بدی ...یا علی ...
سلام
مرسی که به وبلاگ من سر زدی و من تونستم کمکی بهت بکنم
من لینک شما را در وبلاگم گذاشتم اگر برای شما مغدور است لینک من را در وبلاگتون بذازین ممنون
با تشکر
برف نو برف نو
سلام سلام
بنشین خوش نشسته ای بر بام
پاکی آوردی که امید سپید
که همه آلودگی است این ایام
سلام آبجی گل ...وبلاگ با عنوان ساعت مرگ به روز شد ...راستی حرفتو هم گوش کردم به اضافه موس را هم برداشتم ...یا علی ...یاسیـــــــــــــــــــــــــــــــن
دلم کوچیده
پروازی ندارد
...
زبانم ساز است
و
آوازی ندارد
...
...
سلام پریدخت مهربون
خوبی
امیدوارم دلت همیشه به رنگ برف باشه
ممنونم که به من سر زدی
دوست خوبم وبلاگ جالبی داری امیدوارم همیشه موفق باشی
سلام...وبلاگت عالیه.توپ.خوشحال میشم به من هم سر بزنی.با تبادل لینک موافقی؟
سلام ...واقعا سیدی رام سیستمت باز می شدند؟ من کدشو گداشته بودم ولی فکر نمی کردم جواب بده ..حداقل واسه خودم که جواب نداد ..خیلی زود تر از این منتظرت بودم ..پری ..یا علی
سلام پری جان شانس منو میبینی هی باید بد بیارمو مریض بشم اونم موقعی که تنهام تو یه شهر غریب اما نه یوکابد اینقده مقاومه که هیچیش نمیشه .
ممنون بوی گلهای یاست تا اینجا هم میاد من که همیشه به تو سر میزنم خانم خانوما از این به بعد هم تند تند میام باشه
فعلاْ هم بای
سلام ...اول بگم بیا وبلاگ که آپ شد د.م هم که به خاطر تو سی دی رام باز شدنت دیگه تعطیل شده چون کدشو تعطیل کردم ..سوم اینکه چرا آپ نمی کنی چهارم اینکه درسته مسیح خیلی خوبه ولی بگو کامنتاشو با دفتر چه خاطرات اشتلاه نگیره چون آی اس پی ما یکم قاتیه و به خاطر حجم بالا دیر باز می کنه پنجم و ششم و هفتم و...صدم اینکه خیلی سالاری ......
سلام پری خانم . منم که حساس ..... قبول دارم که برف پاکیه یا ی هدیه بزرگ از طرف خدا به تمام مردم کره زمینه اما حداقل توی کشور خودمون این نعمت بزرگ ( در کنار باران ) بیشتر از همه چیز درد سر ساز هستند از سیل بگیر تا آب گرفتگی خیابان ها .
آپدیت شد .
سلام پری جون
صذاتو شنیدم وخیلی خوشحال شدم خیلی مهربونی میدونستی ؟ اس ام اس هم رسید من منتظر تماست هستم
سلام پریدخت مهربون
خوبی
یوکا خیلی از شما تعریف می کنه مشتاق دیدار
آپدیت کردم
سلام
خوبی این حرفها چیه یه کار کوچولو واسه یه دوست که چیزی نیست بعدشم من خودم اینترنتم رایگانه غمت نباشه
بادرود فراوان.شعری ناب..راستی چرا ما صد سال است از شب شکوه داریم..وشب هنوز..مارا رنج میدهد؟