واگویه ها

در دیده‌ی من اندرا * وز چشم من بنگر مرا * زیرا برون از دیده‌ها * منزلگهی بگزیده‌ام

واگویه ها

در دیده‌ی من اندرا * وز چشم من بنگر مرا * زیرا برون از دیده‌ها * منزلگهی بگزیده‌ام

صداقت ! ...

الهی‌ترین لحظه‌ی زندگی انسان زمانی‌ست که می‌تواند به زندگی خیره شود٬ به سراسر هستی .
در لحظات شور عظیم خلسه بسیاری از انسان‌ها موفق به دریافت این الهام می گردند.
آسمان‌ها آبی
-پر مرغان صداقت آبی‌ست -
دیده در آینه‌ی صبح تو را می‌بیند.

بزن باران ! ...

" بزن باران که دین را دام کردند
شکار خلق و صید خام کردند
بزن باران خدا بازیچه‌ای شد
که با آن کسب ننگ و نام کردند "
" بزن باران که بی‌صبرند یاران

 نمان خاموش گریان شو بباران بزن باران بشو آلودگی را
 ز دامان بلند روزگاران "

زمانه ! ...

" در این زمانه‌ی بی های‌وهوی لال‌پرست
خوشا به حال کلاغان قیل‌وقال‌پرست
چگونه شرح دهم لحظه لحظه‌ی خود را
برای اینهمه ناباور خیال‌پرست
به شب‌نشینی خرچنگ‌های مردابی
چگونه رقص کند ماهی زلال‌پرست
رسیده‌ها چه غریب و نچیده  می‌افتند  
 به پای هرزه علف‌های باغ کال‌پرست "

خسته ام ! ...

دل خسته‌ام از اینجا٬ از آدمای دنیا
همین امروز و فردا دل می‌زنم به دریا