واگویه ها

در دیده‌ی من اندرا * وز چشم من بنگر مرا * زیرا برون از دیده‌ها * منزلگهی بگزیده‌ام

واگویه ها

در دیده‌ی من اندرا * وز چشم من بنگر مرا * زیرا برون از دیده‌ها * منزلگهی بگزیده‌ام

ما ! ...

 
ما چیستیم ...
جز مولکول های فعال ذهن ِ زمین
که خاطرات کهکشان ها را
مغشوش می کنیم !
نظرات 7 + ارسال نظر
سپنتا یکشنبه 27 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:31 ب.ظ http://konesh-e-haftom.blogsky.com

درودبرشما

ماچه هستیم براستی...؟

گوسفندی درلباس انسان؟

روباهی ملقب به انسان؟

گرگی بانقاب آدمیان؟

گاهی کارهای ازاین انسان سرمیزند که حیوانات در مقامش سرافرازند

چرا چون حیوانهای درنده تنها بخاطربقا دیگرحیوانات ناهمجنس خود را می درند........... ولی این نامیده نسان!!!
بسیارگاهی ازسرخشک مغزی وفریب خوردن بخود بمب می بندد تا هم خود به بهشت!! برود وهم دیگرانی را که شاید اصلا این افسانه هاراقبول ندارند رانیز!!

این ها طبیعت راآلوده اند وذهنیت زمین را دچار بحران کرده اند

بگذریم........... شما گفتی برای همه دراین دنیای پهناورجاهست ولی اینها که مارا مسدود می کنند....... این را باوروقبول ندارند........
پس اگر ما رامسدود کنند....... مانیز ضمن تیزترکردن خامه مان
خواب وآرامش رابرآنها دشوار می کنیم

بگذار مارا مسدود کنند........ بازمی کنیم دریچه تازه ای به نور وآگاهی وباز وباز وباز........ که من یک عقیده ام نه یک دفتر وتا نفسی هست بامسببان این اختناق وسرکوب اندیشه دمی ازمبارزه دست نخواهیم شست

گیرم که می برید........ گیرم که می کشید
باجوانه تازه روئیده برشاخسار چه می کنید>>>

موفق باشید جواب سئوالتان را درهمانجا دادم
تلاش کنید بی هویت ننویسید که این یعنی نفی وجود خود
شما که چیزی برای پنهان کردن ندارید


سلام

تصحیح می کنم نوشته تان را :

...
گیرم که می برید
گیرم که می کشید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید
...

در ضمن دوست عزیز
هویت من نام و شخصیت من است
نام که بسیار واضح و آشکار پیش روی شماست
و شخصیت هم اگر کمی بیشتر دقت کنی از گفتارم پی به آن خواهی برد !
متعجبم که با توجه به شناختی که از بنده دارید چطور به خودتون اجازه می دید اینگونه فکر کنید و بنویسید !!!

پریدخت چهارشنبه 30 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:02 ق.ظ http://www.neihamboon.blogsky.com

سلام عزیز دل برادر
خوبی پری جونی؟
چه خبرا!
یکم فضولی کردم!!می خوام نتیجه رو اعلام کنم!
شخصیت شما کاملا"مشخصه هویت شما هم معلوم
پری جان یه خواهشی ازت دارم یه سری مطلب می نویسی که درکش برای یه عده البته یه عده سنگینه خواهش میکنم هر وقت خواستی آپدیت کنی تولد غزل رو تبریک بگو!!
خلاصه داداش به قربانت
بازم میگم شما اینقدر نام و نشان و شخصیت داری که احتیاج به تشخیص هویت و انگشت نگاری نداری
راستی دلمم برات تنگ شده
اسمم تو این وبلاگ پریدخت شده!!چون واسه من این نام خیلی گرامیه

سلاااااااااام

((:
به به
خیرمقدم
چه عجب! اینورا ؟
حالا چرا حسودی می کنی حسود خان
به موقعش تولد تو رو هم تبریک می گم خب
هرچند الان دیگه دیره
تقریبا یک ماه و نیم گذشته
ولی اشکال نداره
ایشالا سال دیگه .
امان از این حسادت
چه کارا که نمی کنه !
...

دری به سوی نگاه چهارشنبه 30 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:08 ق.ظ

سلام
با آرزوی ایام خوش برای شما
ما چیستیم؟
فرزندان گناه آلود شکمبارگی آدم و حوا؟
نه، ما هرگز این نیستیم.
ما چیستیم؟
درخشش برق دشنه قابیل؟
نه، ما هرگز این نیستیم.
ما چیستیم؟
سرخی خون ریخته شده هابیل؟
نه، ما هرگز این نیستیم.
ما آن کبوتری هستیم
که در صحرایی که روباه دارد
آسمانی که کرکس دارد و
دریایی که کوسه دارد
پی آزادی اش می گردد.
یا حق

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 03:34 ب.ظ

خوش به حال لک لکا که خوابشون "واو" نداره.

خوش به حال لک لکا که عشقشون "قاف" نداره.

خوش به حال لک لکا که مرگشون گاف نداره.

خوش به حال لک لکا که لک لک اند.

:)

سلام پریدخت عزیز

عیدت مبارک

می بینم که ...

:)

مسیح پنج‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 03:34 ب.ظ

بازم سلام

هر چند تابلوئه

ولی

این قبلیو رو من نوشتم

ببخشید

...

نخل تنهای جنوب یکشنبه 4 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 09:03 ق.ظ http://neihamboon.blogsky.com

سلام
خوبی؟
کارت دارم!
یه چیزی کشف کردم
حتمابرات pm میزارم تو yahoo
بای

بانوی باران سه‌شنبه 13 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 11:23 ب.ظ

پری دخت عزیز وجود ما همون برداشتیه که خودمون از خودمون داریم...سعی کنیم با همین ذرات مولکول بهترینهارو از خودمون بسازیم... سربلند باشی عزیزم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد