واگویه ها

در دیده‌ی من اندرا * وز چشم من بنگر مرا * زیرا برون از دیده‌ها * منزلگهی بگزیده‌ام

واگویه ها

در دیده‌ی من اندرا * وز چشم من بنگر مرا * زیرا برون از دیده‌ها * منزلگهی بگزیده‌ام

زیر گنبد کبود ! ...

 

زیر گنبد کبود

جز من و خدا

کسی نبود

 

       *

روزگار رو به راه بود

هیچ چیز

نه سفید و نه سیاه بود

با وجود این

مثل اینکه چیزی اشتباه بود

 

       *

زیر گنبد کبود

بازی خدا

نیمه کاره مانده بود

واژه‌ای نبود و هیچ‌کس

شعری از خدا نخوانده بود

 

       *

تا که او مرا برای بازی خودش

انتخاب کرد

توی گوش من یواش گفت :

«تو دعای کوچک منی»

بعد هم مرا

مستجاب کرد

 

       *

پرده‌ها کنار رفت

خود به خود

با شروع بازی خدا

عشق افتتاح شد

سال‌هاست

اسم بازی من و خدا

زندگی‌ست

هیچ چیز

مثل بازی قشنگ ما

عجیب نیست

بازیی که ساده است و سخت

مثل بازی بهار با درخت

 

       *

با خدا طرف شدن

کار مشکلی‌ست

زندگی

بازی خدا و یک عروسک گِلی‌ست !

نظرات 19 + ارسال نظر
مسیح سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:09 ب.ظ

سلام

:)

قرار بلاگ اسکایی ها چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:46 ق.ظ http://1st-gharar.blogsky.com

::
::
::
======> آخرین قرار سال ۱۳۸۵<======
::
::
::

آخرین ترانه ی باران چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1385 ساعت 04:07 ب.ظ http://tabar.blogsky.com

پری دخت نازنین بادرودی گرم........

امیدوارم خوب خوب باشی......

زندگی........ فاصله زایش تا مرگ است

این کوتاهی ویادرازی راه را تا می توانیم.. زندگی کنیم

حرف نو بیاموزیم

داستان های تازه بنویسیم

شعرهای نوبسراییم

جشمانمان......... فکرمان و ذهن مان را با واژه های نو ویرایش و آرایش کنیم........

تندرست و شادکام باشی نازنین دوست

سروناز جمعه 29 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:53 ب.ظ http://www.sarv-e-naz.blogsky.com

سلام خوبی
زیبا بود
ولی این کار همچین سخت هم نیست آخه خدا همیشه حضور داره

هیچکس شنبه 30 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:10 ق.ظ http://hichkas-ptl.blogsky.com

سلام
خوبی پری خانوم؟
مثل همیشه آفرین! آفرین!
پیروز باشی.
پ.ن: راستی قوانین بازی رو کی تعیین کرد؟

[ بدون نام ] شنبه 30 دی‌ماه سال 1385 ساعت 05:59 ب.ظ

سلام به پریدخت عزیز
سلام! کجایی ! کم پیدا!
راستی
زیر گنبد کبود
یکی بود، یکی نبود. وقتی این‏یکی بود اون‏یکی نبود. وقتی اون‏یکی بود این‏یکی نبود.
اصلا مهم نیست که کی بود و کی نبود. حیف که هرگز این‏یکی با اون‏یکی نبود.



دری به سوی نگاه شنبه 30 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:05 ب.ظ http://daribesoooynegah.blogfa.com/

یادم رفتم اسممو بنویسم!
زیر گنبد کبود
جز من خدا
هزار تای دیگه بودن
بازم میگی کسی نبود!
روزگارم!
کجاش رو به راهه!
دلت خوشه
نه سیاه نه سفیده!
فقط قر قاطیه سیاسفیده!


عماد یکشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:07 ق.ظ http://emad1360.blogfa.com

سلام پری خانم...با کاری تازه به روز شدم...راستی کار خوبی نوشته بودی ...ولی ای کاش به جای وزن نیمایی (فعلاتن فعلن) از بار موسیقایی کلمه استفاده می کردی...یا حق

نارنجی سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:37 ق.ظ http://naranji.pib.ir

سلام و سلامتی
خسته نباشی میشه نظرتو درباره پست جدیدم بدونم
mer30

نارنجی سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:41 ق.ظ http://naranji.pib.ir

راستی یادم رفت
ممنونم که همون پرتقال ناقابل مارو هم حذف کردی
mer30

یاسین چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 06:21 ق.ظ

سلام ... این دفعه من شرمنده که نتونستم در جواب کامنتت بیام وبلاگت ....
با یه دنیای غم و گریه به روزم ...دلم نیومد برای این آپدیتم صدات نکنم
با امتحانات چی کارکردی؟؟؟

*یاس سفیدم* پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 02:04 ق.ظ http://yasesefid.blogsky.com



صدای بال فرشته ها که اومد بوت رو حس کردم

فهمیدم تو اومدی


با همون عروسک قشنگ همیشگیت


دلم برات تنگ شده پری جونم


مطلب عااااااااااااااااالی بود
موفق
پاک
و سربلند باشی


ارادتمند
یاس سفید*

رفیق سابق یکشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 04:26 ب.ظ http://naranji.pib.ir

سلام و سلامتی
شاید قصه خدا نیمه کاره مونده باشه ولی دوستیها.....

من خودم و مسعود یکشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:27 ب.ظ http://3tadoost

سلااام
خیلی ممنون D:

بی صبرانه منتظرم!!

نارنجی سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 06:53 ب.ظ http://www.naranji.pib.ir

به نام آنکه از مهر دل افروز
شب دیجور دلها را کند روز
سلام و سلامتی
همگی داستان فیلی رو که داخل یه اتاق تاریک بود شنیدیدو می دونید که هر کسی یه برداشت از فیل به اون بزرگی داشت اما اگه حتی یه چوب کبریت ناقابل هم توی اون اتاق روشن بشه واسه یه لحظه کوتاه هم که شده میشه فهمید توی اون تاریکی چیه و من می دونم که واسه تبادل لینک توی هر وبلاگی همه اهداف مادی قضیه رو نگاه می کنن ولی شاید بشه با معرفی نارنجی به دیگران در پاداش معنوی آگاه سازی وپیروی از حق سهیم شوید حتی اونایی که با این ایده مخالفند هم میتونندبا نظر خودشون توی این بازار حقیقت شریک بشن تنها تون می ذارم با دل خودتون وخودتون
mer30

مریم جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:35 ب.ظ http://lahzeh.blogsky.com

زیبا بود واقعا.لطیف و دوست داشتنی!

سروناز دوشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:49 ق.ظ http://sarv-e-naz.blogsky.com

سلام خوبی پری جونم
کجایی خیلی وقته ندیدمت
بوی جوی مولیان اید همی
یاد یار مهربان آید همی
شاد باشی

افسانه چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 08:13 ب.ظ http://tsecretf.blogfa.com/

سلام به پریدخت عزیز خوبی؟چه برف خوشگلی داره اینجا میاد :)

یاسمن جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:03 ب.ظ http://moeod7.blogfa.com

سلام

واااااااااای چه برفی

عروسک گلی حسابی سفید شد

خیلی قشنگه مثل همیشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد