...
کِز کردی تو شونه هاتو خودتو می بینی
پرده ی پنجره ی چشاتو بردار و ببین دنیا رو
دیدنیه
چشم ما رفتنیه
زندگی مهلت پرسیدن به ماها نمی ده
...
دیده ام دیدنی ِ دنیا را
چرخه و چرخشه و پرگاره
"خیابون مهم تر از پاهای ژان پل سارتر ِ
منظورم رفتِ و جای رفتِ
چمن از نگاه پابلو نردا جدی تره
منظورم سیره و منزلگه سیر
سیستم سرگیجه ی کار و حقوق
لذت جویدن و مزه رو
کافکا خنثی کرده
منظورم غریزه و قانونِ
تـُـکه پا رفتن همسایه ی واگنر اونو دلخور کرده
منظورم رابطه و دریافتِ
سرویس کامل بشقابای مادام بووَری
هنر آشپزیشو لوث کرده
" منظورم عاطفه و تکنیکِ
پشت این پنجره
علم
چتر شب دستشه و از آفتاب حرف می زنه
با کت وارونه در باب حواس
با کفش لنگه به لنگه در باب جهت
با هیاهو در باب سکوت
تز میده
پشت این پنجره جز هیچ ِ بزرگ
هیچی نیست ! ...
اول
هی
سلام دوست بسیار عزیزم
ناراحتم از این که دومین نفرشدم
دلم برای کسی تنگ است
که نگاه چشمانش
آبیست مثل وبلاگش
من هم سیاه
مثل روزگار می مانم؟!!
جدیدن رنگ عشقه!؟
در نگاه بازاری!؟
دلم برای تو تنگ است
از این کرانه دور!؟
و تو خوب می دانی
دلم برای تو تنگ است
تو که مثلئ خیال
با منی ومن تنها
دوست خوبم این را الان از خودم گفتم اگر بده منو ببخش
امیدوارم حالت همیشه خوب باشه؟
نوشته هات همیشه آدم را به فکر می بره؟
دوستارت
دری به سوی نگاه
در ضمن نظر خواهی شما خراب بود ومن مجبور شدم اول تو ورد بنویسم
سلام. یو ام همینطور! آخی حسین پناهی
سلام
آرام نوشتی خسته نباشید.
سلام
...
سربلند باشی آبجی خانوم
سلام بر عزیز شاجین . از انسانها یاد کردن دلیل بر بزرگی و انسانیت یاد کننده است. انسان نازی بود یادش همیشه در یاد ها ماندگار باد. شاد باشید. شاجین تو
سلام به پریدخت عزیزم حالت خوبه؟ دلم برات یه ذره شده:) شعرت خیلی ناز بود من نمیدونم از کجا میتونم شعرای حسین پناهی رو پیدا کنم:(
سلام پریدخت جان
حسین پناهی می گفت:همه چیز از یاد آدم میره مگه یادش که همیشه یادشه
خوبی پریدخت جان
مطلب قشنگی بود یاد حسین پناهی گرامی
دوباره برمیگردم
بای
سلام خوبی سلامتی؟
پری دخت نازنین بادرودفراوان..................................
کاشکی می توانستم بی آنکه کلمه ای برزبان بیاورم
زندگی خودرابگذرانم
دلم می خواهد تنها کلماتی که برزبانم جاری می شوند
ازچشمه ی عشق جوشیده باشند
خوشابحال درختان که از این توانائی برخوردارند.......کریستی
................................................................
پناهی دربرزخی از رویاهای به گل نشسته وآرمانهائی ازدست رفته زندگی! نه.........روزمرگی اش رامی گذراند
چه سخت است بغض ها را در گلوفشردن
چه دشواراست خواستن ونتوانستن
کسی که ازپرپرشدن یک گل اندوهگین می شود
هرگز نمی تواند چنگل تبرخورده را تحمل کند
اگر نمی توانیم تخمی دردل خاک بکاریم
دست کم چمن ها را لگدمال نکنیم
زندگی هارا...زنده بودن ها را قدریدانیم
حتی رویش یک علف در باغچه را..............................
تندرست و شادکام باشی نازنین.
دنگ دنگ ساعت...نالهء گربه زائو.....افکارم بر هم ریخت.اه!
سلام
خیلی شرمندهام که دیر اومدم پیشت پری جان.
خدایش رحمت کناد «حسین» را.
پیروز باشی.
سلام
گاهی
مهم نیست که کی چی می گه
و چرا می گه
و چه منظوری از گفتن داره
مهم اینه که
من چی دوست دارم بشنوم
و من دوست دارم که چه استفاده ای از اون گفته بکنم
و من دوست دارم ...
خوب
دنیا همینه
هر چند که می تونه جور دیگه ای هم باشه
...
سربلند بمونی و ایرونی
سلام مرسی که اومدی
اپ کردم