باز هم سلام ***** چون نیست حقیقت و یقین اندر دست نتوان به امید شک همه عمر نشست هان تا ننهیم جام می از کف دست در بی خبری مرد چه هشیار و چه مست ******** پاینده باشید و در پناه حضرت دوست
سلام پریدخت جان خوبی **** سایه در نور زمزمه سکوت بر لب نشانی نیست حتی از بودن ای گذشته از من نگاه کن تصویر شکستن را میان هیچ و پوچ دنبال روزنی نه از نور مشتی انگیزه سرگردانم تقدیر من در ظلمت شب گم شدن بود اسیر جاده های بی مقصد
وای وای وای ببخشید... توی کامنت گذاری یک اشتباه کوچولو رخ داده... اون بالایی برای یک وبلاگ دیگه بود... تصحیح می کنم: زیبا بود و عمیق اما من با شعر نو و نثر بیشتر حال می کنم تا نظم...
سلام در این مورد من نظر دکتر ویکتوری رو میگم. که این شعر رو قبول نداره میگه : دنیا نیستی٫ نیست. چون٫ حتی اون زمان که به نیستی فکر می کنید تصوری در ذهن شما شکل می کیره (استدلال جالبی؟)
خیام اگر زباده مستی خوش باش/ با ماهرخی( ان که دوستش داری) اگر نشستی خوش باش/چون عاقبت کار جهان نیستی است/ انگار که نیستی چو هستی خوش باش. جهان هست و نیست تو هستی خوش باش .شاجین
پری دخت نازنین...بادرودفراوان... وه چه بی رنگ و بی نشان که منم کی ببینی مراچنان که منم؟ گفتی....اسراردرمیان آور کو میان؟اندراین میان که منم شکستها...تجربه هارابدنبال دارند وتجربه هاآگاهی آفرینند.... ازتجربه ها بایدآموخت تادگربارازسرتشنگی سراب راآب تصورنکنیم..ازشکستها نبایدمایوس شد که اگرچنین باشد پیروزیها مفهوم نخواهندداشت...تندرست و شادکام باشی.
سلاااااام خوبی؟؟؟؟؟خیلی دلم برات تنگ شده بود .....بیشتر از این نتونستم طاقت دوریتونو بیارم و برگشتم :) و به روز کردم. :) بی صبرانه منتظرتم. فعلا خداحافظ......
سلام وبلاگ جالبی دارید خوشحالم از اینکه دوستم (که خودش را دری به سوی نگاه معرفی کرده) آدرس وبلاگ شما را به من داده است نوشته های شما ودوستم را خواندم به نظرم کمی تند رفته اید و دوست من کمی بیشتر شعر امان دوستم به نظرم جالب است قصد دارم شعر کامل آن راامروز از او بگیرم و آن را در وب خودم جا بدم دوست من هیچ وقت برای من پیغام نگذاشته در تعجبم که برای شما این قدر پیام گذاشته آن هم بدون نام نشان امروز حتما بهش زنگ میزم واز او میپرسم خیلی خوشحال میشوم کهبه سایت من هم سری بزنی و نظرات خود را بنویسی با تشکر
با سلام
من باورم نمیشه که اول شدم!!! زود ارسال کنم تا شیرینیش به دلم بشینه.
*******
مثل همیشه زیبا و دلنشین.
پندار که هر چه نیست در عالم هست!!
باز هم سلام
*****
چون نیست حقیقت و یقین اندر دست
نتوان به امید شک همه عمر نشست
هان تا ننهیم جام می از کف دست
در بی خبری مرد چه هشیار و چه مست
********
پاینده باشید و در پناه حضرت دوست
سلام پریدخت جان
خوبی
****
سایه در نور
زمزمه سکوت بر لب
نشانی نیست حتی از بودن
ای گذشته از من نگاه کن تصویر شکستن را
میان هیچ و پوچ دنبال روزنی نه از نور مشتی انگیزه سرگردانم
تقدیر من در ظلمت شب گم شدن بود
اسیر جاده های بی مقصد
***
خوش باشی
حیوونکی کروبی...
البته من در مورد همشون همون احساسی رو دارم که تو در مورد کروبی داری..
وای وای وای ببخشید...
توی کامنت گذاری یک اشتباه کوچولو رخ داده...
اون بالایی برای یک وبلاگ دیگه بود...
تصحیح می کنم:
زیبا بود و عمیق اما من با شعر نو و نثر بیشتر حال می کنم تا نظم...
سلام
در این مورد من نظر دکتر ویکتوری رو میگم.
که این شعر رو قبول نداره میگه :
دنیا نیستی٫ نیست. چون٫ حتی اون زمان که به نیستی فکر می کنید تصوری در ذهن شما شکل می کیره (استدلال جالبی؟)
نیستی و هستی و نیستی ....می گن مهم بودن در کنار هم دیگس ولی من می گم نبودن خیلی مزش بیشتره ...یا علی ..یاسین
خیام اگر زباده مستی خوش باش/ با ماهرخی( ان که دوستش داری) اگر نشستی خوش باش/چون عاقبت کار جهان نیستی است/ انگار که نیستی چو هستی خوش باش.
جهان هست و نیست تو هستی خوش باش .شاجین
سلام
خانوم اجازه ؟؟
ما با خوندن این شعرتون زوایای جدیدی به روی ذهنمون باز شد و یاد قطعیت در عدم قطعیت افتادیم ...
سربلند بمونین
پری دخت نازنین...بادرودفراوان...
وه چه بی رنگ و بی نشان که منم
کی ببینی مراچنان که منم؟
گفتی....اسراردرمیان آور
کو میان؟اندراین میان که منم
شکستها...تجربه هارابدنبال دارند وتجربه هاآگاهی آفرینند....
ازتجربه ها بایدآموخت تادگربارازسرتشنگی سراب راآب تصورنکنیم..ازشکستها نبایدمایوس شد که اگرچنین باشد پیروزیها مفهوم نخواهندداشت...تندرست و شادکام باشی.
.......حقیقت.....دورها آوایی ست که مر امی خواند...........
سالار نمی خوای قدم رنجه بفرمایی ...وبلاگ دنیای یاسین را با حضور همیشه سبزت روشن کنی ....
سلاااااام خوبی؟؟؟؟؟خیلی دلم برات تنگ شده بود .....بیشتر از این نتونستم طاقت دوریتونو بیارم و برگشتم :) و به روز کردم. :) بی صبرانه منتظرتم. فعلا خداحافظ......
سلام وبلاگ جالبی دارید خوشحالم از اینکه دوستم (که خودش را دری به سوی نگاه معرفی کرده) آدرس وبلاگ شما را به من داده است
نوشته های شما ودوستم را خواندم به نظرم کمی تند
رفته اید و دوست من کمی بیشتر
شعر امان دوستم به نظرم جالب است قصد دارم شعر کامل آن راامروز از او بگیرم و آن را در وب خودم جا بدم
دوست من هیچ وقت برای من پیغام نگذاشته در تعجبم که برای شما این قدر پیام گذاشته آن هم بدون نام نشان
امروز حتما بهش زنگ میزم واز او میپرسم
خیلی خوشحال میشوم کهبه سایت من هم سری بزنی
و نظرات خود را بنویسی
با تشکر
به روزم ..خیلی دوست دارم تشریف فرما شی .....یا علی ..یاسین
سلام پریدخت
خوبی عزیز
چه خبرا ؟