واگویه ها

در دیده‌ی من اندرا * وز چشم من بنگر مرا * زیرا برون از دیده‌ها * منزلگهی بگزیده‌ام

واگویه ها

در دیده‌ی من اندرا * وز چشم من بنگر مرا * زیرا برون از دیده‌ها * منزلگهی بگزیده‌ام

امان از ... ! ...

امان از راه بی عـابــر
امان از شهر بی شاعـر
امان از روز بـی روزن
امان از اینهمه رهـــزن

امان از بـاد بــی بــاده
امان از ســـرو افـتـاده
امان از تـیغ بـی دردان
به جای بوسه بر گردن

امان از سایه ی بی سر
بـــر این درگــاه دردآور
امان از نـاتــمـام تـــــو
امان از نـاتــمــام مـــن

امان از روز بی رویا
امان از شام مرگ آوا
امان از جای صد دشنه 
مـیان چــین پــیــراهـــن

امان از شعله ی آخـر
هـجوم باد و خاکـستر
که از پروانه ی پرپر
اجاق شب نشد روشن

ببار ای خــوب ِ دیروزی
بر این بازار خودسوزی
که این غمخانه ی بی می
نــدارد آب ِ مــرد افـکـــن

برقـصانم غزل بانو
بـچـرخـانم غزل بانو
میان گـفـتن و خـفـتـن
میان مـاندن و رفـتـن ! ...

نظرات 31 + ارسال نظر
مسیح جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:53 ق.ظ

مسیح جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:54 ق.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام

به به به

چه عجب از این طرفا !!!

چه عجب اول شدم !!!!

سربلند باشی

مسیح جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:02 ق.ظ http://aaddee.blogsky.com

بازم سلام

... اجاق ...

چند روزه تو ذهنمه

غریب و گنگ و بی فریاد ...

سربلند باشی

مسیح جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:05 ق.ظ http://aaddee.blogsky.com

واااااااااااای

هم اول هم دوم هم سوم هم ...

وااااااااااااااااای

پاییز جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:01 ق.ظ http://autumn.blogfa.com

حداقل چیزی که بعد از خواندن نوشته هایت به من دست می دهد همانا لذتی وصف ناپذیر و حسی غریب ست...

امین جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 08:15 ب.ظ http://mey.blogsky.com

سلام
خیلی شعر قشنگی بود
منو یاد شعری از اخوان ثالث انداخت
ما ز یاران چشم یاری داشتیم!

شاجین شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 05:49 ب.ظ http://shajin.blogsky.com

درودی به بزرگی شعر ناز نوشته ات.

من از آن روز که در بند توام آزادم

امین یکشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:36 ق.ظ http://mey.blogsky.com

سلام دوست من
خوشحالم کردی ٫مرسی.

کامیرا یکشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:39 ق.ظ http://www.bandarabbascity.com

سلام. امشب هر جا رفتیم همه سیاسی نوشته بودند. ولی انصافا این شعر خیلی قشنگ بود. آدرس وبلاگ رو برای همه فرستادم. باز هم بنویس. به بندرعباس سیتی هم سر بزن. موفق باشی.

کامیرا یکشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:42 ق.ظ http://www.bandarabbascity.com

چقدر این موزیک آرامش بخش، این شعر قشنگ ... این رنگ آبی بهم چسبید امشب ... خیلی حال کردم ... من آدم حساسی هستم ...

کامیرا یکشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:44 ق.ظ http://www.bandarabbascity.com

میشه در مورد موزیک وبلاگت بیشتر توضیح بدی؟ اصلا من امشب کنه شدم اینجا ...

مسیح یکشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 05:11 ب.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام

فکر می کردم یه کامنت دیگه هم اینجا نوشته ام

ولی ظاهرا اشتباه می کردم

سربلند باشی آبجی خانوم

کامیرا یکشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 08:08 ب.ظ http://www.bandarabbascity.com

سلام. می دونی چطور شد که به وبلاگ شما اومدم؟ دیشب می خواستم برای یکی از دوستان یه وبلاگ بسازم به این اسم، دیدم قبلا توسط شما ثبت شده. بعد که نگاه کردم و اون شعر قشنگ رو خوندم ، همراه با اون موسیقی زیبا با خودم گفتم همون بهتر که شما ثبتش کردید !
در مورد اطلاعاتی که درباره موسیقی وبلاگ بهم داید ممنون. من عاشق پیانو هستم و از طرفی خودم هم موسیقی کار می کنم به همین خاطر نسبت به موسیقی حساس هستم. به محض اینکه آهنگ وبلاگتون رو برای اولین بار شنیدم با خودم حدس زدم که ممکنه مال یانی باشه ... در هر حال ممنون. راستی نظرتون در مورد موسیقی وبلاگ من چیه؟

کامیرا دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:42 ق.ظ http://www.bandarabbascity.com

سلام مجدد. در مورد موسیقی وبلاگم : تک نوازی عود آقای مرتضی کریمی یکی از هنرمندان برجسته بندرعباس که عضو گروه مشکی پوش رضا صادقی هم هستند. البته عود و بربط صداشون خیلی شبیه به همه. ولی عود صداش بم تر و سنگین تره. در مورد موسیقی بندرعباس، هر اطلاعاتی که خواستی از من و دوستم سیاورشن می تونی بپرسی. لینکش توی وبلاگم هست. می دونی؟ خیلی ها موسیقی بندرعباسی رو با موسیقی بندری اشتباه می گیرند ...
پ.ن : عجب کامنت بازاری شد !

پاییز دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:24 ب.ظ http://autumn.blogfa.com

امان...

دری به سوی نگاه سه‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 07:59 ق.ظ

سلام
آدم خود خواه
میگن ندانستن عیب نیست نپرسیدن عیب است!
دیدم این شعر با امان شروع شده به یاد یکی از شعرهای قدیمی خودم افتادم فقط دو بیت آن را برای شما می نویسم

نام شعر.........
امان از غصه ای آه فریاد
که پایم بسته شد در دام صیاد
بنالم شب بخوانم از غم درد
امیدی نیست دل گشته است سرد
ادامه..........

سلام دری به سوی نگاه که دچار مغلطه گویی شدی و خودت رو شاعر (!!!) می دونی !
البته قبل از این هم با عنوانِ (من) عرض ادب (!!!) کرده بودی ...
جدآ متأسف و متعجبم از اینکه با اینهمه ادعا هنوز متوجه نشدی که اکثر شعرایی که توی وبلاگم می نویسم از بزرگترین ٬ توانمندترین و پر آوازه ترین شاعران جهان و خصوصآ ایران هست .
گفتی شعر ؟؟؟!!!
(((((((((((:
اگه قرار باشه به هر کس که از راه می رسه و چند کلمه رو - به خیال خودش موزون - پشت سر هم می نویسه ٬ گفت شاعر که از این به بعد باید تمام مردم کوچه و بازار که مدام در حال شعر گفتن هستن رو شاعر دونست !
بنده به هیچ عنوان خودم رو شاعر معرفی نکردم و نمی دونم شما چطور به این نتیجه رسیدین و حالا حس مسئولیت پذیریتون گل کرده و می خواین بنده رو راهنمایی کنین !!!
راستی! چرا بی هیچ نشانی و یا حتی آدرس ایمیل ابراز وجود کرده ای؟!

یاسین سه‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 08:05 ق.ظ

امان از این زندگی امان از انتظار بیهوده ...........

سهیک*** سه‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:23 ق.ظ http://www.tabar.blogsky.com

پری دخت نازنین با درود فراوان...دراین غربت خانگی...بگو هرچی بایدبگی ....غزل بگو به سادگی...بگوزنده بادزندگی...
این روزهای فرادلتنگ هم میگذرند و در خانه ما بوی عطراقاقی و نوای دف وتاروآوازهای دلچسب خواهد پیچید...هیچ راهی بی رهرو نخواهد ماند...تندرستی و بهروزی روزافزونت را خواهانم...

مهران چهارشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:06 ق.ظ http://bobogoal.blogsky.com

سلام پری جونم ٬ دماغت چاقه ! ما رو نمی بینی خوش می گذره !! چی شده دوباره !! دوباره که گرد و خاک کردی !!
میدونی ٬ زندگی آدمها چند رو داره که یکی از آنها همین ( امانها و دریغها و کاش ها ) هستند ٬ راستی اگر این کلمه ها نبودند ما آدمها چطوری خودمون رو تخلیه می کردیم ! چطوری افسوس و ناراحتی خودمون رو بیان می کردیم !!
اما همیشه روزگار به امان نخواهد گذشت و روی دیگر خود را هم نشان خواهد داد و این روی جدید رو تا حدود زیادی ما می سازیم .
آخه عزیز من ٬ تقصیر خودته که : اولا جواب اینها رو میدی دوما : نمی گی که شعرها از کی هستند ٬ امثال بنده که توی شعر خنگ و کلنگ هستند که کم نیستند . نه !!
اومدم که بدونی رفیق بی معرفتی نیستم . می بینمت .

نسترن چهارشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:35 ق.ظ http://nastaran59.blogsky.com

سلام !

پریناز چهارشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:39 ب.ظ http://http://www.parynaz.blogfa.com

سلام دوست من ببخشیددیربهت سرزدم من یه مدت ازاینترنت دورافتادم اما هروقت بیام بهت سرمی زنم

مسیح چهارشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 07:06 ب.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام

نبینم آبجی خانوم گلم ناراحت بشن یه وقت از انتقاد دلسوزانه ی ناقدین !!!

احتمالا نیت خیری در کار بوده

...

سربلند بمونی و ایرونی

محسن پنج‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:37 ق.ظ http://sangfarsh.blogsky.com

سلام
این شعر رو من خیلی وقت پیش ها شنیده بودم.داریوش (خواننده معروف)اونو خونده بود.
دوران دبیرستان من خیلی داریوشی بودم!
با این حال انتخاب قشنگی بود.مانند بقیه شعر ها و موزیک متن وبلاگ که من فقط چشمهام رو می بندم و گوش می کنم.

در مورد موزیک وبلاگت میشه اسم آهنگ و آهنگساز رو بگین؟

ممنون..
محسن

یاسین پنج‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 06:56 ق.ظ

ممنون .........یا علی ...

پاییز پنج‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 10:55 ق.ظ http://autumn.blogfa.com

سلام...
لینکتون رو توی وبلاگم گذاشتم تا دیگر دوستان نیز بهره مند بشن از نوشته های منحصربه فرد شما...

دری به سوی نگاه پنج‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:02 ب.ظ

با سلام
به کسی که درباره دیگران زود قضاوت می کند
ودیگران رامغلته گویی متهم می کند.
اولا من هیچ شاعر نام آشنایی را از زمانی که با وبلاگ شما آشنا شدم ندیدم
ثانیا شعر فقط موزون نیست ولی یک درصد ان هم به حساب نمی آید!
مطالب نوشته شده شما بیشتر دکلمه است تا شعر (آن هم
از نوع احساسی...آه....)
ثالثا من خودم را شاعر معرفی نکردم و سری قبل هم که میخواستم شعر گفتن را یاد بدهم میخواستم اشعار گرانمایه
خیام را بنویسم شاعری کمترین شعر را در ادبیات کهن ما گفته ولی معروفترین شاعر ایران در خارج کشور است و اشعارش به تمام زبانهای زنده دنیا ترجمه شده (نه از برای وزن! برای معانی بلند آن) خیام کارش شاعری نیست اودانشمند بزرگ ایران است۰
جایی دوری نرویم شما تا کنون اشعار یغما خشتمال را
می شناسید او خشتمال بود کارگر ساده !خود را هم شاعر
نمی دانست میخواستم اشعار او را بنویسم تا بدانی
که شعر چیست
رابعا اگر اشعار دیگران را می نویسی شعر های بنویس که ارزش نوشتن داشته باشند نه مثل همین شعر که نمی دانم ازکیست و نمی خواهی هم که بدانیم؟ مثلا شعر است یا دکلمه موزون !~!
و در آخر ناشناس باشیم بهتر است

سلام

اول : اگه یه سری به آرشیو وبلاگ - واگویه های پیشین - که لینکش توی همین صفحه هست بزنین متوجه می شین که شعرهای زیادی از شاعران نام آشنا نوشته شده . هر جا هم نام شاعر رو نمی دونستین ، بنده با کمال میل به عرضتون می رسونم .
دوم : اینکه مطلب شعر باشه یا نوشته یا دکلمه یا هر چیز دیگه در نفس کار خللی ایجاد نمی کنه ، مهم اون حسی هست که از دل و جان برخاسته و می تونه واگویه ای باشه که همه ی ما بهش ایمان داریم و بارها و بارها توی زندگی مون تجربه اش کردیم ، دیدیم و شنیدیم و گاهی با تمام وجود حسش کردیم ...
در مورد احساسی بودن شعرها یا به قول شما دکلمه ها : میشه بگین تو کدوم یکی از کارهای روزمره تون احساس جایگاهی نداره ؟
وزن و آهنگ از ویژ گی های شعر هست و سخنان منظوم معمولآ برخاسته از یک یا چند نوع احساس هستند و مسلمآ هر قدر این احساس ناب تر و متعالی تر باشه راحت تر می تونه در وجود شنونده یا خواننده نفوذ و پیام اصلی رو القا کنه ...
اصلا مگه میشه شعر عاری از احساس باشه ؟!!! ...
سوم : از خیام گفتین ، من تا به حال از این حکیم فرزانه شعری ننوشتم ولی تو پست بعدی حتما از رباعیات بی نظیر این شاعر گرانمایه می نویسم .خیام نه تنها شاعر بلکه منجم ، طبیب ٬ فیلسوف ، ریاضیدان و در یک کلام از جمله مشاهیر پرآوازه ی ایران زمین هست که به گفته ی رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات: با رباعیاتش آفاق جهان رو به تسخیر خود درآورده و میراث خود را به گنجینه ی معنوی ملل جهان مبدل ساخته است .
متاسفانه یغما خشتمال رو نمی شناسم و با اشعارش آشنایی ندارم ولی خوشحال میشم در مورد ایشون و شعرهاش اطلاعات کسب کنم .
چهارم : اینکه چه چیزی ارزش نوشتن در این وبلاگ داره رو بنده تشخیص میدم .
ملاک ارزش گذاری برای اشخاص متفاوت هست ؛ شاید با ارزش ترین چیز در نظر من ، نزد شما بی ارزش ترین باشه ولی این دلیل نمی شه که ما به راحتی عقاید همدیگه رو مورد نکوهش قرار بدیم .
مطمئنم اگه به آرشیو مراجعه کنین نظرتون عوض می شه .
شاعر این شعر - امان از - شهیار قنبری - شاعر ، ترانه سرا و نوازنده ی توانمند ایران - هست که حتمآ با قلم و احساس نابش آشنایی دارین.

شاد و پیروز باشی .

ماهی دودی جمعه 20 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:02 ق.ظ http://mahidoodi.com

سلام ولک!

شباهنگ* جمعه 20 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:20 ق.ظ http://hamnafas.blogsky.com

با سلام خدمت بانوی مهر وهنر!
میدونم که حضورم رو با این همه تاخیر میپذیری. آخه پارتی به درد اینجاها میخوره. مگه نه آبجی خانومم؟
پستت رو خوندم. خیلی دلنشین بود. یعنی یه زمزمه دل انگیز. حسن انتخابت قابل تحسینه .
پاینده باشی در پناه حضرت دوست

حسین جمعه 20 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:17 ب.ظ

امان از دست این دختر

امید آنلاین شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 07:56 ب.ظ

سلام پری . تو یه شرایطی بودم که اکثر نوشته هات رو دوست داشتم .... راستی منو یادت میاد ؟ کسی یادش نمیاد‌! آخه چند ساله که مردم ... تو نو جوونی مردم اما الان جوان شدم بازم یه مرده متحرکم

سلاااااااااااام امید جونم

کجاییییییییی تو ؟؟؟؟؟ چه عجب یادی از ما کردی ؟!
خوبی امید ؟ چیکار می کنی با زاهدان و دانشگاه باحالش! یادمه خیلی دوست داشتی اونجا رو !
به قول خودت:
بابا دانشجوی درس خون
بابا کم پیدا
بابا سراغی از ما نگیر
بابا دپرس
چی شده باز ؟ نبینم ناراحت باشی
نمی دونی چقدر خوشحال شدم کامنتت رو دیدم . بازم از اینورا بیا و خونه ی دلم رو روشن کن .
امیدوارم همیشه شاد و پیروز باشی .

پدیده شنبه 4 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 01:57 ب.ظ http://www.paryearezoha.blogsky.com

امان از نامردی

وبلاگت قشنگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد